جستجو

Apr 9, 2012

تا اکثریتی خاموشیم٬ کنفرانسهای عوامفریبانه ادامه دارد بهمراه مستندات

در ابتدا با پاسداشت برخی تفکّرات گوناگون٬ هدفم از نوشته ی زیرین واظهار نظرم در مورد رسانه ها و کنفرانسهای اخیر استکهلم  و واشنگتن ایجاد تفرقه دربین میهن دوستان ایرانی نیست بل دامن زدن به بحث و گفتگو برای  رسیدن به نتیجه ای درست در باره نجات ایران  از این ورطه ی کوچک شدن ونابودی استقلال وتمامیّت ارضی کشورمان می باشد.


استثمارگران جهانی هم اُپوزیسیون وآلترناتیو خط خطی نطام پوشالی جمهوری اسلامی را شناخته اند و آنان رابا کلید در درِ باغ سبز نشان دادن! سرگرم کرده به بازی گرفته اند. از طرفی همین قدرتهای جهانی با پایه گذارن نظام اشغالگر کنونی تبانی نموده اند. نظامی که با پشتوانه ی فروش سرشارنفت در آغاز بحران اقتصادی اخیر جهان و اندوخته های بی حساب وکتاب آن٬ همچنان به چپاول منابع ومنافع ملّی وفریب تعداد بیشماری از مردم داخل وخارج از کشور مشغول است.  


برای تنوّع درادامه ی مطلب وبرای روشنتر شدن بیانم٬ بدنیست که این فیلم که بیانگر برخی از شنیده های متناقض است ازنظر خوانندگان گرامی بگذرد!




این نظام برای بقای خود از ابتدای روی کار آمدنش تلاش داشته که به شکلی عوامفریبانه با قدرتهای جهانی تبانی نموده و نماید و در همه ی بِسترهای اُپوزیسیونی٬بتدریج به شکلی موزیانه نفوذ کرده است. نظامی که یک آنْ ولحظه ای از اهداف بی شرمانه ی خود غافل نبوده و با پشتیبانی وترغیب روسیه و توانایی اقتصادی خود و گرسنه نگهداشتن مردم ایران با سیاست خارجی خود قصد همسنگی٬ برابری ورقابت با آمریکا واروپا را دارد. 


اهدافی را که رژیم پیشین هم به شکلی شتابزده درسرداشت؛ ولی اشتباهش این بود که ایرانیان را با کوتاهی در گسترش فرهنگ و عدم تغذیه ی فرهنگی؛ آنان را سیر نگه می داشت و چون این نظام کنونی با شناختی نسبی که از خصلتهای نسبی ونجابت ایرانیان پیدا کرده است٬ تلاش دارد که این اشتباه را مرتکب نشده و مردم را از نظر سیاست داخلی گرسنه نگه دارد و منابع انرژی را همانند آمریکا پلمب نماید وسپس درآمد وچرخش اقتصاد کشور را بر مبنای انرژی هسته ای و فروش مواد اولیّه ی دیگر در این سرزمین ثروتمند استوارسازد.   


دراین میان اکثریتی خاموش هم برای تهیه ی قوت لایموت خود و فراموشی مصلحتی، خواسته ها ومطالبات شهروندی وجمعی و کوتاه آمدن برای دستیابی به مدینه ی فاضله ویا آرمانشهرشان٬ تن به هر گونه ذلّت و خواری سپرده و نظامهای دیکتاتوری را درخلال دهه ها وشاید قرنها متمادی به حال خود رها نموده اند.


آرمانشهرهایی را که بیش از دوهزاروپانصدسال پیش بر طبق اسناد ومدارک قابل دسترس٬ مردما نمان ایجاد کننده ی آنها بوده اند! دراین رهگذر برخی نظامهای دیکتاتوری هم با حربه های گوناگون فرهنگی-اجتماعی-سیاسی٬ در بخواب غفلت  بردن مردم نهایت تلاش خود را نموده و می نمایند.  


جدیدترین اینگونه تَرفندْها٬ به بازی گرفتن و گسترش و ایجاد ملغمه های رنگارنگی از رسانه های تلویزیونی وبرگزاری کنفرانسهای بی پایه و مبهمی براساس پروژه های مثلاٌ کروهی و جمعی می باشد که بسان سرگرمی کودکانه وشستشوی اذهان وافکار ازگسترش پویایی ونجات مام میهن٬ به خورد هم میهنان می دهند.  به بخشی از اینگونه کنفرانسها همراه با  تحلیل و بررسی از تلویزیون کانال یک خواهشمندم توجّه نمایید. 


     
بیشترمردمان ما٬ هم اکنون خیلی بهتر از غالب رسانه های ایرانی و حتّی برخی اُپوزیسیونهای منفعت طلب خارج از ایران به مشکل بحران کنونی کشور واقفند؛ مناسب است که به برداشتی دیگر از دو کنفرانس واشنگتن ومریلند در خلال هفته ی اخیر گوش جان فرا دهیم واین فیلم را هم ببینیم.  






از طرفی برخی از رسانه ها ی دیداری وشنیداری از جمله تلویزیون‌ها ی خارج از کشور، ادّعای نجات ایران را نموده و در برگزاری همایشها و کنفرانسهای واقعی برای نجات مام میهن کوتاهی میکنند و بهانه ی خرابی وضع اقتصاد و عدم همیاری و همکاری هم میهنانمان  برای گسترش صداهای ملّی را مزید بر علّت می دانند.صمن اینکه برخی از مجریانش بیان می دارند که اگر به برپایی این تلویزیون  ویااین رسانه کمک و یاری نرسانید وطن دار هم نخواهیدبود وبدین طریق احساسات میهنی آنها را تهییج می نمایند و کاملاٌ نقش سوپاپ های ماندگاری نظام را نا آگاهانه وشاید هم آگاهانه فراهم می سازند!


گرچه برخی از آنان اهداف شخصی قابل احترامی را هم دارا می باشند؛ ولی اینگونه همیاریهاراهم به عنوان تمرین وطن داری برای بینندگانشان قلمداد می نمایند. حال ان که اگر بینششان را وسیعتر نمایند در نوع گفتارشان می توانند کمی تجدید نظر نموده در این برهه به گسترش فرهنگی جامعه همّت گمارند. 

غالب اوقات هم اینگونه برنامه سازان تلویزیونی و کنفرانسگزاران ناآگاه٬ فریب خورده و سرسپرده گانِ پرچم بیگانه وغرق شده در پروژه های فریبنده ی استثمارگران ، با آمیزهٔ عقاید شخصی و سیاسی خود دربستربرنامه سازی بافریبندگی ویژه وتحریک احساسات ملیّ- مذهبی، سیاسی ومیهنی بینندگان و مردم ایران، بدون پذیرش انتقادوحتّی بابرچسب زدن وتوهین وافترا به منتقدین پیروجوان وعدم احترام به شعورآنها که نشانه ای ازبیسوادی وهوچیگری و تشخیص نادرست برخی ازمجریانیست که باتوجیه و دلایل غیرمنصفانه وگاه زیرکانه، مقاصدواهداف خود راترویج مینمایند. 

مجریان وبرگزارکنندگان کنفرانسهایی که دانسته و یا ندانسته سببی میگردند که این فصلهای مشترک ایرانیان را که علیه سرنگونی هرنظام استبدادی می باشد٬ جهت اهداف و منافع شخصی خودبه کار گیرند. اینگونه رفتارها باعث عدم پیشبرداهداف ملّی وگسترش آن وجلوگیری ازانسجام اقشارگوناگون باعقایدونظریات مختلف علیه استبداد نظام اسلامی اشغالگر و باعث ایجاد دیگر حکومتهای دیکتاتوری در آینده، درجامعه ی رنگارنگمان درخلال دهه های اخیر شده و می شود.


اکنون مناسب است که نگاه این سیاستمدار کهنه کار را هم در مورد این گونه کنفرانسها مشاهده بفرمایید! و تفاوتهارا ببینید.  سپس داوری را درمورد جمعی که برخی از آنان با  ذاتی انباشته از حسادت و حقارتند؛ به عهدۀ خوانندگان گرامی  وا می گذارم

اینان اینگونه موارد راحقیقتاٌ نادیده می گیرند و به افتراق‌ و پراکندگی گونه های متفاوت فکری هم میهنان (همانند حیله گری های نظام اسلامی از آغاز روی کار آمدن تا کنون) به ویژه تفرقه در میان جوانانمان را دامن می زنند.

یادآوری اینکه از طرفی فقط کافیست برای نمونه بالفرض به تفاوت برخی از گروه های مبارز وفعّال سیاسی٬ حتی به چپگرایان غربی و شرقی نظری بیندازیم که چگونه چپگرایان غربی  با عقایدی گوناگون در مواقع اعتراضات بحقّ اجتماعی تعصّب به خرج داده و با دیگر هم میهنانشان از هر گروهی همراهی می کنند. 

حال آنکه عملکرد بعنوان مثال چپگرایان شرقی برعکس بوده و نشأت گرفته از کار وارونه ی رسانه هایمان در خلال چند دهه ی اخیر می باشد. چپهایمان هم همانند سایر گروه های سیاسی شرقی به ویژه برخی هموطنانمان ٬ دموکراسی اجباری را در اینجا پذیرفته اند؛ ولی هنگامیکه همه ی این گروه های اجتماعی وسیاسیمان به کارهای اجتماعی در بین هم میهنمان  در خارج می پردازند و یا به سرزمینمان برمیگرد ند؛ همانی می شوند که از پیش بوده اند! یعنی جنس کلام و رفتارشان سرچشمه گرفته از زمینه های دیکتاتوری نهادینه شده ی به غلط در ذات ایرانیست. حال هر چقدر که واژه ها را رنگ زده لفت ولعابش بدهند!

 برخلاف رسالت رسانه ای؛  اغلب رسانه ها ی ما هم با اینگونه اجرای برنامه های مغرضانه وتحمیلی، منجربه بیزاری جوانان ازهرگونه رسانه ی ایرانی گشته، بذر تفرقه را  در بین توده های مردممان می کارند٬حتیّ باعث عدم شرکت آنها در مبارزات ملیّ می گردند و همین رسانه ها با بی فرهنگی و نیود سواد حتی درست خواندن یگ نوشته و علمداریشان٬ باعث عدم تداوم کنفرانسهای واقعی ویامراسم ملی با ایجاد جلوه هایی تازه٬می گردند و  درآینده اینگونه که می بینم با تلاش  مستعمره گران و نظامهای خودسر این گونه موارد روبه فزونیست که از گردهمایی و برگزاریهای مراسم گوناگونِ پیشین تا کنون شاهد آن هستیم!


مردم داخل ایران  هم در نتیجه به ماندگاری همین رژیم و سیاست خارجیش رضایت می دهند و منتظر نسخه پیچی سیاسی از خارج نمی گردندوآینگونه رسانه ها و کنفرانسها را بعنوان سرگرمی وبادیده ی تمسخر می نگرند!

همانگونه که می بینیم نظام کنونی ایران باابزاردین ازچندین سال قبل باداشتن برنامه هایی سیستماتیک٬ دوره دیده وکار آزموده و همچنین وجود بوروکراتها٬تکئوکراتها وجامعه شناسان مجرب توانسته است براهدافش لحظه به لحظه تاکنون غالب آید. ابزاریکه با آمیزه ی مذهب و اعتقادات ملّی-سیاسی طی قرنها درافکارجامعه ی ایرانی به غلط  وبدوراز خردجمعی وعدم وجود و ابراز هست ِروشنفگران میهن دوست٬ نه میهن پرست! نهادینه وبسترسازی شده است.

حال آنکه رسانه های اوپوزیسیون وآلترناتیو همواره نه تنهابه ترمیم اینگونه سمینارها وکنفرانسها ویا مراسم باستانی وجشنهای زیباوفصل اشتراکها یمان با جلوه های جدید آنچنان همّتی نگمارده اند؛ بلکه طی دهه های اخیربه تخریب آنها وچنددستگی وافتراق در بین مردم پرداخته اند.

هرکدامشان می پندارندکه حقیقت فقط درنزدخودشان است و افکار خود را بزور به دیگران تحمیل می کنند واگر شده برای دستیابی به اهدافشان٬ کسانی را که نطرشان را نپذیرند در هرگونه رسانه ای بایکوت یا محو مینمایند و حتی اگرشده ار روی جنازه های دشمنان به ظاهر دوستشان هم عبور می نمایند. افراد بی جنبه ای را به اشتباه در رسانه ها بزرگ جلوه می دهند و بعکس به غلط و عدم شناخت درست، افرادی خادم را تاسرحدّ انزوا ونابودی می کشانند.اینان به این حقیقت هنوزپی نبرده اند که به گفته ی بزرگمهراندیشمند: همه چیزراهمگان دانند. واگر این عبارت را می دانند وبه آن عمل نمی نمایند همانند عالِم بی عملند که زنبور بی عسل٬ خانه ی بی در و درخت بی ثمر را مانَد!     

مدّعیان اینگونه امور دربرخی از گذرگاهها ومقاطع تاریخی، نشانه های حوزه های سیاسی ومبارزاتی رو به جلوو متغیّروابسته به شرایط جامعه رابامظاهروپدیده های ملی هزاره های تاریخ اجتماعی- فرهنگی ایران به اشتباه گرفته این دو مقوله را لازم وملزوم یکدیگر دانسته به صورتی مبهم این موارد را تداخل داده با تحمیل افکارشان به مردم؛ گاهی علّتِ از هم گسیختگی مردمِ تغییر داده شده به وسیله ی امثال خودشان را از بینندگانشان هم جویا میشوند!  

نا آگاهان و تباه کاران سیاسیی که بجای روشنگری و فرهنگ رسانی جامعه ی فقرزده ی سیاسیمان و منسجم کردن آنها علیه ستم جمعی؛ ابزارهای تفرقه انگیزی را سالها زیادی پیشه خودساخته که به دلیل امیال شخصی وعدم قدرت نگهداری  اعتقادات شخصیشان یا خودسانسوری بی سیاستی که برای خودبرنامه سازان وبرنامه گزاران؛ اگرچه این موارد مخالف خرد جمعی باشند؛ ولی محترم است،  بدین طریق گروههای زیادی ازمردم راازخودبیزارنموده وبه بهانه هایی مادّی درابتدای امرونیودابزاری سازنده از طرفی آنان را از خودفراری داده و می پراکنند. 

در پایان٬ بااحترام به عقاید ونظریات همه ی ایراندوستان که حقّ  بیان هرگونه نظری را دارند٬ این کمترین هم، به نظرم می رسد که ابتدا وظیفه ی نخستم در خارج از ایران بازتاب تلاش مردم  داخل کشوربه ویژه جوانان جهت گذار به آزادی٬سکولاریسم و جدایی دین از حکومت وستم هایی که برآنان روا میشود.


سپس اینکه در حال حاضر به صورت شفّاف با ابزاری سازنده وپروژه ها و سناریوهایی مکتوب٬ ابتدا هرچه زودتر امیدوارم یتوانیم ایمان و اعتماد مردم به خودشان وسپس اعتمادشان را دوباره به مجریانی جدید وبرنامه گزاران سیاسی داخل وخارج از کشور  جذب نماییم وتحوّلی سریع را درآنان بوجودآوریم که کاری بس پیچیده است و باید آب رفته را بطریقی حساب شده و توسطّ مشورت با کارشناسان جامعه شناس مجرّب ومتخصّص به جوی بازگرداند؛ بینندگان را افزایش دهیم وآنها را امیدوار به دگرگونی جامعه نماییم. اگرواقعاٌ دلسوز ایران وایرانی هستیم وادّعای عشق به میهن داریم! پس به هر شکل مثبتی هزینه کنیم.

لذا با در نظرگرفتن پتانسیل کنونی جامعه ی مدنی ایران ورشداجتماعی-سیاسی آن وبا وجود نظامی فاسد و اشغالگر٬مردم داخل و خارج راباتوجّه به شرایط موجود سیاسی٬ ترغیب به دست یابی به مطالبات برحقِّ ابتدائیترین حقوق شهروندی نماییم.  

راهکارتشریک مساعی در ایجاد تشکّل و سازماندهی محلّی علیه رژیم کنونی وهمبستگی ملّی برای سرنگونی آن واحساس مسوولیّت جمعی در حفظ آرامش کشورباحدّاقل هزینه و دست یابی به صندوق رآی برای انتخاباتی آزاد را در مورد قانون اساسی وگزینش دولتمردان لایق و شایسته را به مردم همچنان یادآور شویم. حفظ٬نگهبانی٬ حراست وحمایت از صندوق رآی را هم از سازمانهای بین المللی وسازمان ملل متّحد درخواست نماییم.  

برای ساخت یک پروژه و سناریویی کامل ازمجموعه نظریه پردازان متخصّص و ایراندوست در سراسر دنیا هم مدد بجوییم تا شاید بتوانیم بدون کمک٬همیاری و دخالت بیگانگان در اسرع وقت میهنمان را از ورطه ی تجزیه و نابودی نجات دهیم؛ البتّه میهنمان در طول تاریخ، از این فراز و نشیبها زیاد داشته و در خلال این فرازونشیبها فقط بیش از نیمی از ان آب رفته است! والّا منتظر انقلابی سیاه در داخل میهنمان بمانیم وسپس در انتظار تکّه تکّه شدن آن بنشینیم. دست آخرناسزای نسلهای آینده ی خود را هم تحمّل کرده به جان خریدار باشیم. 


پاینده ایران

بهکام بختیاری
۲۱ فروردین ماه ۲۵۷۱  

       



No comments:

Post a Comment