جستجو

Jan 29, 2014

سخنی بامردم:گفتگوی پرانرژی شاهزاده،۹بهمنماه ۹۲

بادرودی بیکران، 
پیشکش سپاسگزاری از تلاشهای پیگیرشاهزاده رضا پهلوی در تآیید، توشیح، پذیرش ساختارو برپایی شورای ملّی بااندیشه های جمعی و بینشهایی فراجناحی که ایشان دوست دارند این شورا در عین حالْْ، در برگیرنده همه بینش ها و عقایدسیاسی-اقتصادی و فرهنگی گوناگون باشد.
آن هم بهدف قرار گرفتن میهنمان در موقعیّتی مناسب برای دستیابی به صندوق انتخاباتی آزاد از طریق مبارزۀ مدنی با کمترین هزینۀ انسانی ویا در نهایت گذر از نظام حکومت اسلامی که زندگی را برهم میهنانمان طاقت فرسا نموده است و برقراری حکومتی سکولار و جدایی دین از حکومت.... 
   
 
  
دل نوشته... 
   فاش میگویم وازگفتۀ خوددلشادم         بندۀ عشقم وازهردوجهان آزادم!
پیرو بیان سرآغازم، پیشنهاد میکنم که دیگربااینهمه تجربه های ایجاد حرب، شورا، کنگره و شکست های پی در پی احزاب و شوراها در ایران و خارج از میهن، بباورمن باید در روشها ونامگذاریها نوآوری گردد!
اگر نامی به جز *شورای ملّی* برای این مجموعه  گزینش می گردیدهمراه بامدیریّتی مدبّرانه؛ چه بسا ثمربخشی آن در اندیشه هاو اذهان آحاد مردم مؤثّرتر میافتاد، به دلیل اینکه در خلال دهها سال چنین نامگذاریها ی کلیشه ای همانند عقاید کلیشه ای و دست وپاگیر، دیگر جاذبه ای برای سیاسیون کارکشته، استخوان خوردکرده و خاک خوردۀ سیاست بویژه جوانان نداشته و ندارد.
حال درمسیرهمین تلاش، همراه با هزینه های گزافی که این شورا در بردارد، تادیرنشده بهترآنست که نامی علمی، نوآور، مبتکرانه و حتّی بامفاهیم گسترده ترسیاسی گزینش گردد که کنجکاوی گروههای عقیدتی-سیاسی گوناگون رابه شناخت بیشتر این مجموعه در نشست دوم مجمع عمومی آینده را سبب گردد. 
 نوپایی این مجموعه بباورم بایستی بگونه ای می بود که در خلال یکسال گذشته صدایش بیشترشنیده می شد و افرادی بیشمار با بینش های گوناگون را ترغیب نموده و جذب خود می نمود.
شوربختانه بدینگونه نبوده وبرعکس بعنوان یک شخص بیطرف باید فاش وآشکارا گفت که کاهش استقبال از شورا به شهادت دنیای مجازی اینترنت و رسانه های گوناگون دیگر و افواهْ، روبه افول است. چراباید واقعیّت را پنهان نمود و شفّافیّت را به کناری نهاد و بگونه ای تعدادی بریسند و برخی دیگراز روی بی تجربگی و ناآگاهی و نه مغرضانه! به صُوَر مختلف به جای بافتن همه چیز را پنبه کنند؟  
اگرباصبوری، جرأتی برای این نامگذاری مبدعانه و ابتکاری وجود داشته باشد که ابتدا افرادی کنجکاو شده و پس از تحقیق، افکار گوناگون خود، همراه با منشورهایشان با امتزاج کوله بارهایی از تجربه و اساسنامه هایشان را این حزب نوپا و فراگیربتواند به خود جذب نماید، با توجّه باشرایط موقّت ماندگاری حکومت اسلامی که جای تأسّف دارد، این کارْ گروه وسیع دوباره میتواند وضعیّت خود را بهبود بخشیده ترمیم نماید.
باشعار دادن های احساسی باوجود فرهیختگی و اندیشمندی این روزگارنوو ارتباطات پیچیدۀ الکترونیکی و اینترنت ، دیگر دستیابی به ایرانی آزاد باحفظ تمامیّت ارضی و هویّت ایرانی با وجود بیگانگانی در کمین برای نفوذ و سپس تحریک مردمانانمان ودر نهایت تجزیۀ میهنمان؛ ممکن نیست و به عمل کار برمی آید!
بعلاوه دیگرگروههای عقیدتی-سیاسی و فرهنگی هم باین روش نامگذاری جدید به این مورد پی ببرند که درب این کارْ گروه وسیع برای همگانِ سیاسیکاراجتماعی و فرهنگی و غیره بازاست؛ وگرنه باورم این است که نام *شورای ملّی* درصد جذب بسیارکمی را به خود درآینده اختصاص خواهد داد و باپوزش قصد نزول آیة نحس را نداشته بل باور و تجربه ام را نگاشته ام!  
پیشنهاد میکنم که برای این مورد باکمال شجاعت مثلآ نامی بعنوان *پارلمان در تبعید* برگزیده شود که تشابه پارلمانهای اروپا را در اذهان تداعی میکندو مگر چه اشکالی از نظربارحقوقی میتواندداشته باشد.به داوری من، هیچ!
 از طرفی کارْگروههای مختلف سیاسی در این حزب با منشور های خودشان زیر پوشش این مجمع میتوانند به فعالیتهای سیاسی خودبپردازند و تمرینی برای کنارهم جمع شدن، تبادل افکار، یکپارچگی و بروز افکارجدیدی برای ساختن آینده ی ایرانی آزاد را سبب گردد. 
این نامگذاری حتّی برای کسانی که باپوزش غالبآ در اکثریتند و در پی مقام، شهرت و منصب هستند پیش خود چه بسا اینچنین گمان و ظنّی ایجاد نمایند که نکند! این حزب در آینده ارج و منزلتی پیداکند و دیگر جایی برای فعّالیتهای سیاسی آن کسان در آینده نباشد! (مفهوم سیاست گاهی باید معنی به غلط اندازی سیاسی هم در توضیح تعبیر گردد)! 
علاوه برمطالب فوق الذکر، اگر به دفاتراحزاب اروپایی وارد شده باشیم، خواهیم دید که در داخل دفاتراحزابْ  بهیچ وجه صحبتی از سیاست حزبی پارلمانیشان نیست و مسوولین احزاب، بیشتر در پی انجام خدمات اجتماعی-فرهنگی و هنری و کمکرسانی به اقشارگوناگون مردمی بویژه جوانان سردرگم هستنند و بدینگونه ازبین همینان باسیاستی ویژه و جاری نمودن قوانینی برای بکارگیری آنان، جهت حزب خویش کسب رأی در پارلمان مینمایند و در اعتراضات گروهی، همینان را همپا، همیار و همراه خود می سازند! 
دفاتر احزاب کشورهای پیشرفته همواره پیش از آنکه در صدد نشر اخبارخود٬ نشریات، فصلنامه ها و هزینه هایی ازاین دستِ پرطمطراق ویا بهدف خود نمایی  باشند؛ آنان باارتباطات ویژه ای که دارند، برای دیگران بدون هزینه ی چندانی، کارآفرینی می نمایندو از طرفی به تکامل طرحهای آیندۀ خویش هم می پردازند.
در ادامه احزاب از طریق ارتباطات دولتی ایجاد کارآموزیهایی را نموده که جذب نیروی انسانی کرده هزینه هایش را به طُرُقِ گوناگون و رسمی بدون احتساب مالیات صدردرصد و تعیین مرزی محدود جهت اخذ مالیات ، از دولت این وجوه را دریافت می دارند و حتّی دانش آموزان، دانشجویان و حتّی افراد بیکاری را بدینطریق به خود جذب مینمایند و اهداف پسندیده وخوبشان آنچنان خوراک و خبرساز رسانه ای گردیده که گسترش حزب و شهرتشان را در رسانه های گروهی بصورت غیرمستقیم بوسیلة انجام همین امور تضمین گشته و میگردد!  
در اینجا برای اینکه درازای مطلب مصدّع اوقات خوانندگان گرامی نگردد، باید اشاره ای هم داشته باشم به اینکه من جزو اعضاء مؤسس این شورابوده در نخستین نشست مجمع مؤسّس شورای ملّی هم در سال پیش شرکت داشته ام و در زیرمایلم اشاراتی به اساسنامۀ شورا هم بنمایم.
پیرو باز خوانی اهداف، اساسنامه و ملحقات دیگر این شورای محترم، پیام های تحسین آمیز و یا بالعکس یادداشتهای اعتراضی گوناگونی را در سایت فراخوان ملّی و رسانه های اینترنتی دیگرهم نوشته ام و تلاش مداوم داشته و دارم؛ ولی منأسفانه گوش شنوایی تاکنون درپاسخگویی این موارد بدون رودربایستی نیافته ام و شاید سخت نویسم و منظور خودم را به راحتی نمیتوانم بیان کنم!  
پیشنهاد مینمایم و خواهشمندم بازرسانی را دربررسی اعتراضات رسیده وحتّی در قوانین مطروحه در تبصره هایی ثبت نموده ودر ادامه به کار گمارده شوند که توجّهی ویژه بدین موارد گوناگون مبذول دارند و بدین وسیله سیستم چرخش کارحزبی و گروهی، مؤثرتر و متکاملتر راه پیروزی و موفقّیت را خواهدپیمود.
به جای کاربرد واژه های زمخت و نازیبای حقّ و امثالهم  و واژه های  مستبدانه، خشک و حالت دستورالعملی، از واژه ی تلطیف شده ای مثل *توانستن* و همانند آنها در متن میشد استفاده گرد ونوشت که شایسته و برازنده تربود؛ حکم و امر صادر کردن در این دوره و زمانه  کسی بویژه جوانان را برنمی تابد!
یادآوری اینکه جوانان با عقاید گوناگونی که دارامی باشند؛ ولی باهم آنچنان دعواهای ریشه داری همانند میانسالان سیاسی ندارند و همچنین جوانان دوست دارند که فقط از تجارب و مشورت با کهنسالان بهرمند گردند!   
در نوشته های حزبی روی کاربرد واژه ی جوانان تأکید چندانی نشده بود که این خود جذب جوانان و نوجوانان را به این حزب نوپا در بر می داشت و بسیاری از یادآوری های دیگر که به روز نخست جلسه هم باکوتاهی و کم لطفی مسؤلین امر در مسائل شورامواجه شدم؛ در حالیکه شب قبل از آنروز خودم را از خارج از فرانسه به پاریس رسانده بودم؛ رفتار آنچنان قاطعانه و سردشان سبب عدم شرکتم در نشست گردید!
روز دوم هم که ۲۸ آوریل ۲۰۱۳ بود، سرقرار در ایستگاه سولفور... مترو پاریس. آمدم که با بی نظمی و خُلف وعده مواجه شدم و تصادفأ پناهجویی که جزو مدعوین بود مرابه همراه خود به سالن نشست مجمع آورد!   
در پایان آرزومندم که برخی از رسانه ها و یا طرفداران تفکّراتی سازنده هم خود را با این اندیشۀ خوب سیاسی هماهنگ نموده و خودرا به باورمن طرفداراین فرهیختگی   قلمداد کرده ویکی دوتا هم که نیستند!
 نه اینکه با تظاهر ومنّت گذاری و بده بستان های ویژه ای بدون توشیح و امضای اساسنامه و منشور اولیّه و وارد میدان عمل به قول شاهزاده نشدن! تنورهایشان را در این رهگذر گرم نموده تا بموقع باگویش ها، نظر خواهیها و تبلیغات نابجا و گاهی شاید مشمئزکننده برای برخی، ازارج و منزلت خویش کاسته، در آن تنور، نان خود را بچسبانند که این خود بینهایت بدور از شأن انسانی و شناخته شدۀ آنان در چشم انظار است.
حتّی برخی تلاش میکنند که با ابراز منیّت! خودرا به صفوف نخست مبارزات سیاسی بچسبانند که انگاری میدان مسابقه است برای خود نشان دادن و دست آخر در نظرگرفتن منافع خویش به جای تشریک مساعی و شرکت واقعی در ساختار فردای ایرانی آزاد که این را هم، عاقلان خود دانند که خوب هم پاسخگو یی مناسبی را در پیوند بالا ازشاهزادۀ گرامی دیدیم و انتطاری هم بیش از این نمی رفت که سپاسگزاریی بود ازهمه کسانیکه صادقانه برای رهایی ایران تلاش پیگیر دارند و دورادور شاهد همه تلاشها هستند! 
باپوزش و دلنبشته ای بیش نبود! 
بهکام بختیاری 
پاینده ایران 
۱۰ بهمن ماه ۲۵۷۲ ایرانی