جستجو

Apr 27, 2012

پاسداشت ۱۰ اردیبهشت٬ روزشاخاب پارس مقابل سفارت امارات وپس ازآن تجمع در مقابل مجلس٬

با احترام به همه ی عقاید و نظریات سیاسیون و اندیشمندان و باپوزش از صاحب نظران امور؛ ولی دیگر حرکات سمبلیک تکراری دردی را از مردم ایران دوا نمیکند.
جزیره(آبخوست٬برون آب) نخل دوبی 
چه بسا حرکت وتوطئه ای به تحریک نظام  در اینگونه تجمّعات آرام وشاید بخواست جمهوری اسلامی انجام گردد که شورشی را بدنبال داشته باشد و از طرفی همانند چندسال پیش انحراف فکری ایرانیان را از ساخت وپاخت رژیم با استعماروعَلَم کردن  مسئله ی شاخاب پارس باشد که  بازتاب داخلی آن سبب تداوم نظام اشغالگرکردید وپس ازآن ایجاد حرکتی سبزرا موجب گردید که باموازی سازیهای فریبکارانه٬ جنبش مردمی هم بی رمق شد وانعکاس خارجی آن٬ دامن زدن همه ی رسانه ها ٬خواسته وبرخی ناخواسته و بدون هزینه در همگامی با خواست نظام بود.
این روش هنوز هم ادامه دارد که نظام بدون صرف هزینه و به کمک همین رسانه ها همواره فشارمردمی رااز خود می راند و با اشتباه آدرس دادن رسانه ها به مردم؛ مردم را از دستیابی به آزادی ایران دور می کنند. امامردم خودشان می دانند که نوک فشار همواره باید به طرف دولت باشد.
بعنوان مثال نظر نگارنده این است که اگر مردمانی نمایندگانی را به مجلس فرستاده اند که حق وحقوق آنان رااز هر جهت در مجلس پاس دارند؛ چه دلیلی وجود دارد که از ۲۹۰ نماینده٬ ۲۲۵ نماینده برای تشکیل استانی بنام خلیج پارس    رآی موافق دهند و ۶۵ نماینده ی دیگر به مخالفت برخیزند؟
بنابراین مردم می بایستی در مقابل مجلس جمع شوند ودرباره ی این مهمّ٬ توضیح اساسی را از نمایندگانشان بخواهند؛ نه اینکه درمقابل سفارت امارات جمع گردند که آدرس دادنی کاملاٌ اشتباه است!  
تصوّر کنیم که در مورد این مسئله٬ ملّتهای عرب نه دولتهایشان در مورد ما چگونه داوری خواهند کرد! آیا آنان نزد خود٬ اینگونه نمی گویند که مردم ایران زیربارستمی که بایستی خواست خود را از دولت خود بخواهند و بالفرض مثال در مقابل مجلسشان و مکانهای مهم و حسّاس دولتی تجمّع کنند که داخل حکومتشان معلوم نیست چه خبر است! به جای آن بر درِ سفارتهای ما گرد می آیند که چه چیزی راثابت کنند؟ 
آنان مگر تاکنون به ترفندهای نظام فریبکارشان در این  موارد پی نبرده اند که باداشتن بهترین برنامه ریزان داخلی و یاخارجی درس خوانده٬ جامعه شناسان وروانشناسان مجرّب٬ تداوم کار نظامشان و بقای آنان همواره درایجادِ بحران بوده است! 
آیا ایرانیان شریف٬بزرگوار وزحمتکش نمیدانند که اینگونه مسائل را باماعربها با حُسن همجواری در خلال قرنها حل وفصل نموده اند که نیازی به نیروی سومی نباشد که در پسِ پرده معلوم نیست چه نقشه های شومی را برای مردم ایران ومردم کشورهای عربی به همکاری دولت ضعیف ایران تدارک دیده اند! 
بازار بحرین
به نظر می رسد که در خفا قرار دادی بین حکومت اشغالگر اسلامی و ابر قد رتها بر سر مسئله انرژی اتمی صورت پذیرفته است که در این هیاهو از هر طرفی که کشته شود و هرکدام از نیروهای متخاصم که زیانکار گردند؛ به نفع بقای نظام آشوبگر خواهد بود. 
 این درست است که اگر در مسئله ی انرژی هسته ای صلح آمیز در آتیه توفیقی حاصل گردد٬بسیاری مشکلات کشور از نظر تولیدات مواد اولیه وثانویه برطرف خواهدشدو فازهای گوناگون صنعتی از جمله پتروشیمی گسترش خواهد یافت و به گونه ای دست غرب تاحدودی از چپاول منابع و ثروتهای سرزمینهای شرقی جهان بااین مورد  کوتاه خواهد شد؛ ولی به چه قیمتی!
به این مسئله هم واقفیم که گزینه های عقلانی تری برای حلّ اینگونه معضلات پیچیده  وجود دارد که از عهده ی این دولتمردان بی کفایت بر نمی آید وامتحان خودشان را در خلال دهه های اخیر پس داده اند و با بی لیاقتی و دروغ پردازی این موارد غامض را پیچیده تر نموده اند! 
جزیره(آبخوست٬بروناب) ابوموسی
ایجاد هیاهو٬ جنجال و برانگیزاندن احساسات و ارائه وبیان دلایلی به ظاهر قانع کننده؛ ولی شتابزده برای فریب مردم که جنس واژه های بکار برده ی اینگونه رسانه هاومجریان کاملاٌ جهت دارو مشخص وحرکتی زیگزادی است؛ دراین مقطع و در نهایت تلاش برای انسجام بین اقشار گوناگون  و ایجاد جنگی ناخواسته تنها راه نجات ایران نیست٬ بلکه ابتدا میتوان برای سرنگونی چنین نظامی سفّاک از طُرُقی دیگر از جمله نافرمانی مدنی٬ اعتصابات و تجمّعات اعتراضی سَلیمانه وخِرد گرایانه و فشار بر گرُده ی دولت ونظام رو به ضعف اقدام نمود ونا آگاهانه فریب شانتاژهای مزوّرانه ی دولتی وحکومتی را نخورد! 
همه ی ماباور داریم که کوچکترین انفجار حتّی یک ترقه بین دول متخاصم در ناحیه ی شاخاب پارس میتواند صدمات جبران ناپذیری را در این منطقه وحتّی در همه ی مرزهای ایران راموجب گردد که در نهایت به بقای نظام اشغالگرو فرارموقّت منفعت طلبان وسرمایه گذاران غربی از این نواحی خواهد گردید.
بزرگراههای جزایرقناری
چه راحت و بدون هزینه درطّی سالهای مداوم٬ نظام باتکیه برشناخت احساسات اکثریّت قریب به اتّفاق ایرانیان گرامی وبا اتّکا براکثریّتی خاموش٬ مقاصد غارتگرانه ی خویش را به پیش برده است وگوشه ای از درآمد سرشارملی را صرف جزیره های دور افتاده ی ایران و حتّی شهرهای دور ازمرکز هم ننموده است که البته در مثل مناقشه ای نیست که قدرتهایی از آنسوی دنیا بیایندو بلانسبت چهارپایی را بدون پالان ببینندو به این فکر بیفتند که با ساخت و پاخت با جیره خوارانشان٬ پالانی برآنها و برآن چهارپا گذاشته و از آنان و آن حیوان سواری بگیرند!
مکانهاو جرایری را که می شد از دهها سال پیش منبع درآمد ساخت و حتّی برخی از این جزایر را به بهتر از جزایر قناری و هاوایی ونخل امارات وغیره تبدیل کرد!
 چشم اندازی از هاوایی
زیاد جای شگفتی نیست که بخشی ازدولتمردانی اینچنینی برای رهایی از تنگناهای سیاسی در سطح جهان٬ با بی کفایتی٬ جهت منافع خود  دست به هرنیرنگی زده حتّی از سرزمین خود  برای بقای خویش مانند نا مو سشان بگذرندو آن را به حراج بگذارند! 
درپایان به نوبه ی خود از آخرین بیانیّه ی شاهزاده رضاپهلوی در مورد جزایر سه گانه وجزء لاینفک مام میهن عزیزمان٬ایران٬ابراز قدردانی مینمایم که به صورتی سربسته بیان شده است.
 نگارنده بر این باوراست که برخی ازرسانه های شنیداری٬دیداری و نوشتاری تجارت پیشه  نه فعّال و مبارز سیاسی را همانند دُملهای چرکین٬ بیرحمانه دراین برهه از بحران باید به صورتی شفّاف آنان را ترکانید تا به بهبودی از هر نمونه دست یازیم. تلاش کنیم که کلاهدوزان نمدی سیاسی و کسانی را که ظاهر کلامشان فریبنده وپرازاحساس؛ ولی جنس واژه های کاربردی آنان بویی از دیکتاتوری دارد  رابادلایلی شفّاف رسوانماییم وبه پشتیبانی مردم٬ اینگونه رسانه ها و افرادی از این دست راازصحنه ی سیاست به کناری رانده واینگونه قماش به همان گسترش کارفرهنگی خود به شکلی درست وسازنده با مدیریت علمی ورسالت رسانه ای رضایت دهند؛ زیرا که رسانه هم علمیست از زیرمجموعه ی علوم ارتباطات که کمتررسانه ی دیداری٬شنیداری و نوشتاری ایرانی تابع این نمونه دانش رو به گسترش می باشد. 
 بدین وسیله تونل گذار به دموکراسی و دستیابی به آزادی برای فردای ایران رامیتوان سریعتر هموارسازیم؛ وگرنه باداشتن این موانع بازدارنده ی چندین دهه ی اخیرو نبود شجاعت و شفافیّت و مدیریّت درست در بیان نظریات٬ همواره دوره ی تسلسل را خواهیم پیمود.
پرقدرت ترین نیرو مردمند.   
تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل! 
پاینده ایران   
۲۵۷۱/۲/۹

بیانیه رضا پهلوی در مورد جزایر سه گانه «تُنب بزرگ، تُنب کوچک و ابوموسی» 







Apr 13, 2012

شرمساری تاریخی برای اپوزیسیون ها وآقای آرام حصامی دربرنامه ی آخرین لحظه ازکانال یک ۱۳ آوریل



دکتر "سیامک شجاعی" -استاد دانشگاه در آمریکا- سه شنبه 22فروردین (April.10) راجع به گردهمایی نمایندگان گروه های اپوزیسیون در مریلند واشنگتن گفت: «از این کنفرانس ها و از این جلسات بسیار تشکیل شده است. طی یکسال گذشته، بعد از اینکه مسأله مصر و تونس و لیبی به وجود آمد، بسیاری مشتاق شدند که خودشان را بزک کنند و کاندیدای عضویت در شورای ملّی احتمالی ایران شوند تا به خارجی ها بگویند که ما هستیم، بیایید به سراغ ما و حمایتمان کنید. 


این واقعا یک تراژدی بزرگ ملّی است.»
وی ادامه داد: «عده ای از همین آقایان زمانی به محمدرضاشاه پهلوی خرده می گرفتند که به آمریکایی ها خیلی نزدیک است و دستش در دست آن هاست. اما الآن ما متأسفانه می بینیم که از اصلاح طلب مسلمان گرفته تا کمونیست قبلی و فعلی، همه دوان دوان خودشان را می رسانند به "کعبه واشنگتن" که بتوانند در مقابل آمریکایی ها خودشان را بزک کنند و حتی حاضرند به عنوان دست نشانده آمریکا وارد عملیات نظامی هم بشوند.»
دکتر شجاعی با کنایه اضافه کرد: «از این کنفرانس ها بسیار بوده، بعضی هایشان پشت درهای بسته و بعضی ها در هتل ها؛ حتی در نمایش های تلویزیونی هم میزگردهایی شبیه به اینها انجام می شود. فقط کم مانده است که جلسه بگذارند و از سران جمهوری اسلامی دعوت کنند که بیایند و برایشان کنفرانس بدهند با این موضوع که چطور می شود دوباره به ایران برگشت؟!»

وی در پایان گفت: «آنچه مسلم است اینکه مردم ایران به این خودشیفتگی ها، خودباختگی ها و خودفروشی ها توجه نمی کنند و قطعا سرنوشت نهایی در داخل کشور تعیین می شود امّا به اعتقاد من، این یک شرمندگی و شرمساری تاریخی است که ما می بینیم رجال به اصطلاح سیاسی ما در هیبت اپوزیسیون، حتی در ممالک آزاد هم از اصول اولیه دموکراسی نمی توانند جانبداری کنند.» 





پاینده ایران


Apr 9, 2012

تا اکثریتی خاموشیم٬ کنفرانسهای عوامفریبانه ادامه دارد بهمراه مستندات

در ابتدا با پاسداشت برخی تفکّرات گوناگون٬ هدفم از نوشته ی زیرین واظهار نظرم در مورد رسانه ها و کنفرانسهای اخیر استکهلم  و واشنگتن ایجاد تفرقه دربین میهن دوستان ایرانی نیست بل دامن زدن به بحث و گفتگو برای  رسیدن به نتیجه ای درست در باره نجات ایران  از این ورطه ی کوچک شدن ونابودی استقلال وتمامیّت ارضی کشورمان می باشد.


استثمارگران جهانی هم اُپوزیسیون وآلترناتیو خط خطی نطام پوشالی جمهوری اسلامی را شناخته اند و آنان رابا کلید در درِ باغ سبز نشان دادن! سرگرم کرده به بازی گرفته اند. از طرفی همین قدرتهای جهانی با پایه گذارن نظام اشغالگر کنونی تبانی نموده اند. نظامی که با پشتوانه ی فروش سرشارنفت در آغاز بحران اقتصادی اخیر جهان و اندوخته های بی حساب وکتاب آن٬ همچنان به چپاول منابع ومنافع ملّی وفریب تعداد بیشماری از مردم داخل وخارج از کشور مشغول است.  


برای تنوّع درادامه ی مطلب وبرای روشنتر شدن بیانم٬ بدنیست که این فیلم که بیانگر برخی از شنیده های متناقض است ازنظر خوانندگان گرامی بگذرد!




این نظام برای بقای خود از ابتدای روی کار آمدنش تلاش داشته که به شکلی عوامفریبانه با قدرتهای جهانی تبانی نموده و نماید و در همه ی بِسترهای اُپوزیسیونی٬بتدریج به شکلی موزیانه نفوذ کرده است. نظامی که یک آنْ ولحظه ای از اهداف بی شرمانه ی خود غافل نبوده و با پشتیبانی وترغیب روسیه و توانایی اقتصادی خود و گرسنه نگهداشتن مردم ایران با سیاست خارجی خود قصد همسنگی٬ برابری ورقابت با آمریکا واروپا را دارد. 


اهدافی را که رژیم پیشین هم به شکلی شتابزده درسرداشت؛ ولی اشتباهش این بود که ایرانیان را با کوتاهی در گسترش فرهنگ و عدم تغذیه ی فرهنگی؛ آنان را سیر نگه می داشت و چون این نظام کنونی با شناختی نسبی که از خصلتهای نسبی ونجابت ایرانیان پیدا کرده است٬ تلاش دارد که این اشتباه را مرتکب نشده و مردم را از نظر سیاست داخلی گرسنه نگه دارد و منابع انرژی را همانند آمریکا پلمب نماید وسپس درآمد وچرخش اقتصاد کشور را بر مبنای انرژی هسته ای و فروش مواد اولیّه ی دیگر در این سرزمین ثروتمند استوارسازد.   


دراین میان اکثریتی خاموش هم برای تهیه ی قوت لایموت خود و فراموشی مصلحتی، خواسته ها ومطالبات شهروندی وجمعی و کوتاه آمدن برای دستیابی به مدینه ی فاضله ویا آرمانشهرشان٬ تن به هر گونه ذلّت و خواری سپرده و نظامهای دیکتاتوری را درخلال دهه ها وشاید قرنها متمادی به حال خود رها نموده اند.


آرمانشهرهایی را که بیش از دوهزاروپانصدسال پیش بر طبق اسناد ومدارک قابل دسترس٬ مردما نمان ایجاد کننده ی آنها بوده اند! دراین رهگذر برخی نظامهای دیکتاتوری هم با حربه های گوناگون فرهنگی-اجتماعی-سیاسی٬ در بخواب غفلت  بردن مردم نهایت تلاش خود را نموده و می نمایند.  


جدیدترین اینگونه تَرفندْها٬ به بازی گرفتن و گسترش و ایجاد ملغمه های رنگارنگی از رسانه های تلویزیونی وبرگزاری کنفرانسهای بی پایه و مبهمی براساس پروژه های مثلاٌ کروهی و جمعی می باشد که بسان سرگرمی کودکانه وشستشوی اذهان وافکار ازگسترش پویایی ونجات مام میهن٬ به خورد هم میهنان می دهند.  به بخشی از اینگونه کنفرانسها همراه با  تحلیل و بررسی از تلویزیون کانال یک خواهشمندم توجّه نمایید. 


     
بیشترمردمان ما٬ هم اکنون خیلی بهتر از غالب رسانه های ایرانی و حتّی برخی اُپوزیسیونهای منفعت طلب خارج از ایران به مشکل بحران کنونی کشور واقفند؛ مناسب است که به برداشتی دیگر از دو کنفرانس واشنگتن ومریلند در خلال هفته ی اخیر گوش جان فرا دهیم واین فیلم را هم ببینیم.  






از طرفی برخی از رسانه ها ی دیداری وشنیداری از جمله تلویزیون‌ها ی خارج از کشور، ادّعای نجات ایران را نموده و در برگزاری همایشها و کنفرانسهای واقعی برای نجات مام میهن کوتاهی میکنند و بهانه ی خرابی وضع اقتصاد و عدم همیاری و همکاری هم میهنانمان  برای گسترش صداهای ملّی را مزید بر علّت می دانند.صمن اینکه برخی از مجریانش بیان می دارند که اگر به برپایی این تلویزیون  ویااین رسانه کمک و یاری نرسانید وطن دار هم نخواهیدبود وبدین طریق احساسات میهنی آنها را تهییج می نمایند و کاملاٌ نقش سوپاپ های ماندگاری نظام را نا آگاهانه وشاید هم آگاهانه فراهم می سازند!


گرچه برخی از آنان اهداف شخصی قابل احترامی را هم دارا می باشند؛ ولی اینگونه همیاریهاراهم به عنوان تمرین وطن داری برای بینندگانشان قلمداد می نمایند. حال ان که اگر بینششان را وسیعتر نمایند در نوع گفتارشان می توانند کمی تجدید نظر نموده در این برهه به گسترش فرهنگی جامعه همّت گمارند. 

غالب اوقات هم اینگونه برنامه سازان تلویزیونی و کنفرانسگزاران ناآگاه٬ فریب خورده و سرسپرده گانِ پرچم بیگانه وغرق شده در پروژه های فریبنده ی استثمارگران ، با آمیزهٔ عقاید شخصی و سیاسی خود دربستربرنامه سازی بافریبندگی ویژه وتحریک احساسات ملیّ- مذهبی، سیاسی ومیهنی بینندگان و مردم ایران، بدون پذیرش انتقادوحتّی بابرچسب زدن وتوهین وافترا به منتقدین پیروجوان وعدم احترام به شعورآنها که نشانه ای ازبیسوادی وهوچیگری و تشخیص نادرست برخی ازمجریانیست که باتوجیه و دلایل غیرمنصفانه وگاه زیرکانه، مقاصدواهداف خود راترویج مینمایند. 

مجریان وبرگزارکنندگان کنفرانسهایی که دانسته و یا ندانسته سببی میگردند که این فصلهای مشترک ایرانیان را که علیه سرنگونی هرنظام استبدادی می باشد٬ جهت اهداف و منافع شخصی خودبه کار گیرند. اینگونه رفتارها باعث عدم پیشبرداهداف ملّی وگسترش آن وجلوگیری ازانسجام اقشارگوناگون باعقایدونظریات مختلف علیه استبداد نظام اسلامی اشغالگر و باعث ایجاد دیگر حکومتهای دیکتاتوری در آینده، درجامعه ی رنگارنگمان درخلال دهه های اخیر شده و می شود.


اکنون مناسب است که نگاه این سیاستمدار کهنه کار را هم در مورد این گونه کنفرانسها مشاهده بفرمایید! و تفاوتهارا ببینید.  سپس داوری را درمورد جمعی که برخی از آنان با  ذاتی انباشته از حسادت و حقارتند؛ به عهدۀ خوانندگان گرامی  وا می گذارم

اینان اینگونه موارد راحقیقتاٌ نادیده می گیرند و به افتراق‌ و پراکندگی گونه های متفاوت فکری هم میهنان (همانند حیله گری های نظام اسلامی از آغاز روی کار آمدن تا کنون) به ویژه تفرقه در میان جوانانمان را دامن می زنند.

یادآوری اینکه از طرفی فقط کافیست برای نمونه بالفرض به تفاوت برخی از گروه های مبارز وفعّال سیاسی٬ حتی به چپگرایان غربی و شرقی نظری بیندازیم که چگونه چپگرایان غربی  با عقایدی گوناگون در مواقع اعتراضات بحقّ اجتماعی تعصّب به خرج داده و با دیگر هم میهنانشان از هر گروهی همراهی می کنند. 

حال آنکه عملکرد بعنوان مثال چپگرایان شرقی برعکس بوده و نشأت گرفته از کار وارونه ی رسانه هایمان در خلال چند دهه ی اخیر می باشد. چپهایمان هم همانند سایر گروه های سیاسی شرقی به ویژه برخی هموطنانمان ٬ دموکراسی اجباری را در اینجا پذیرفته اند؛ ولی هنگامیکه همه ی این گروه های اجتماعی وسیاسیمان به کارهای اجتماعی در بین هم میهنمان  در خارج می پردازند و یا به سرزمینمان برمیگرد ند؛ همانی می شوند که از پیش بوده اند! یعنی جنس کلام و رفتارشان سرچشمه گرفته از زمینه های دیکتاتوری نهادینه شده ی به غلط در ذات ایرانیست. حال هر چقدر که واژه ها را رنگ زده لفت ولعابش بدهند!

 برخلاف رسالت رسانه ای؛  اغلب رسانه ها ی ما هم با اینگونه اجرای برنامه های مغرضانه وتحمیلی، منجربه بیزاری جوانان ازهرگونه رسانه ی ایرانی گشته، بذر تفرقه را  در بین توده های مردممان می کارند٬حتیّ باعث عدم شرکت آنها در مبارزات ملیّ می گردند و همین رسانه ها با بی فرهنگی و نیود سواد حتی درست خواندن یگ نوشته و علمداریشان٬ باعث عدم تداوم کنفرانسهای واقعی ویامراسم ملی با ایجاد جلوه هایی تازه٬می گردند و  درآینده اینگونه که می بینم با تلاش  مستعمره گران و نظامهای خودسر این گونه موارد روبه فزونیست که از گردهمایی و برگزاریهای مراسم گوناگونِ پیشین تا کنون شاهد آن هستیم!


مردم داخل ایران  هم در نتیجه به ماندگاری همین رژیم و سیاست خارجیش رضایت می دهند و منتظر نسخه پیچی سیاسی از خارج نمی گردندوآینگونه رسانه ها و کنفرانسها را بعنوان سرگرمی وبادیده ی تمسخر می نگرند!

همانگونه که می بینیم نظام کنونی ایران باابزاردین ازچندین سال قبل باداشتن برنامه هایی سیستماتیک٬ دوره دیده وکار آزموده و همچنین وجود بوروکراتها٬تکئوکراتها وجامعه شناسان مجرب توانسته است براهدافش لحظه به لحظه تاکنون غالب آید. ابزاریکه با آمیزه ی مذهب و اعتقادات ملّی-سیاسی طی قرنها درافکارجامعه ی ایرانی به غلط  وبدوراز خردجمعی وعدم وجود و ابراز هست ِروشنفگران میهن دوست٬ نه میهن پرست! نهادینه وبسترسازی شده است.

حال آنکه رسانه های اوپوزیسیون وآلترناتیو همواره نه تنهابه ترمیم اینگونه سمینارها وکنفرانسها ویا مراسم باستانی وجشنهای زیباوفصل اشتراکها یمان با جلوه های جدید آنچنان همّتی نگمارده اند؛ بلکه طی دهه های اخیربه تخریب آنها وچنددستگی وافتراق در بین مردم پرداخته اند.

هرکدامشان می پندارندکه حقیقت فقط درنزدخودشان است و افکار خود را بزور به دیگران تحمیل می کنند واگر شده برای دستیابی به اهدافشان٬ کسانی را که نطرشان را نپذیرند در هرگونه رسانه ای بایکوت یا محو مینمایند و حتی اگرشده ار روی جنازه های دشمنان به ظاهر دوستشان هم عبور می نمایند. افراد بی جنبه ای را به اشتباه در رسانه ها بزرگ جلوه می دهند و بعکس به غلط و عدم شناخت درست، افرادی خادم را تاسرحدّ انزوا ونابودی می کشانند.اینان به این حقیقت هنوزپی نبرده اند که به گفته ی بزرگمهراندیشمند: همه چیزراهمگان دانند. واگر این عبارت را می دانند وبه آن عمل نمی نمایند همانند عالِم بی عملند که زنبور بی عسل٬ خانه ی بی در و درخت بی ثمر را مانَد!     

مدّعیان اینگونه امور دربرخی از گذرگاهها ومقاطع تاریخی، نشانه های حوزه های سیاسی ومبارزاتی رو به جلوو متغیّروابسته به شرایط جامعه رابامظاهروپدیده های ملی هزاره های تاریخ اجتماعی- فرهنگی ایران به اشتباه گرفته این دو مقوله را لازم وملزوم یکدیگر دانسته به صورتی مبهم این موارد را تداخل داده با تحمیل افکارشان به مردم؛ گاهی علّتِ از هم گسیختگی مردمِ تغییر داده شده به وسیله ی امثال خودشان را از بینندگانشان هم جویا میشوند!  

نا آگاهان و تباه کاران سیاسیی که بجای روشنگری و فرهنگ رسانی جامعه ی فقرزده ی سیاسیمان و منسجم کردن آنها علیه ستم جمعی؛ ابزارهای تفرقه انگیزی را سالها زیادی پیشه خودساخته که به دلیل امیال شخصی وعدم قدرت نگهداری  اعتقادات شخصیشان یا خودسانسوری بی سیاستی که برای خودبرنامه سازان وبرنامه گزاران؛ اگرچه این موارد مخالف خرد جمعی باشند؛ ولی محترم است،  بدین طریق گروههای زیادی ازمردم راازخودبیزارنموده وبه بهانه هایی مادّی درابتدای امرونیودابزاری سازنده از طرفی آنان را از خودفراری داده و می پراکنند. 

در پایان٬ بااحترام به عقاید ونظریات همه ی ایراندوستان که حقّ  بیان هرگونه نظری را دارند٬ این کمترین هم، به نظرم می رسد که ابتدا وظیفه ی نخستم در خارج از ایران بازتاب تلاش مردم  داخل کشوربه ویژه جوانان جهت گذار به آزادی٬سکولاریسم و جدایی دین از حکومت وستم هایی که برآنان روا میشود.


سپس اینکه در حال حاضر به صورت شفّاف با ابزاری سازنده وپروژه ها و سناریوهایی مکتوب٬ ابتدا هرچه زودتر امیدوارم یتوانیم ایمان و اعتماد مردم به خودشان وسپس اعتمادشان را دوباره به مجریانی جدید وبرنامه گزاران سیاسی داخل وخارج از کشور  جذب نماییم وتحوّلی سریع را درآنان بوجودآوریم که کاری بس پیچیده است و باید آب رفته را بطریقی حساب شده و توسطّ مشورت با کارشناسان جامعه شناس مجرّب ومتخصّص به جوی بازگرداند؛ بینندگان را افزایش دهیم وآنها را امیدوار به دگرگونی جامعه نماییم. اگرواقعاٌ دلسوز ایران وایرانی هستیم وادّعای عشق به میهن داریم! پس به هر شکل مثبتی هزینه کنیم.

لذا با در نظرگرفتن پتانسیل کنونی جامعه ی مدنی ایران ورشداجتماعی-سیاسی آن وبا وجود نظامی فاسد و اشغالگر٬مردم داخل و خارج راباتوجّه به شرایط موجود سیاسی٬ ترغیب به دست یابی به مطالبات برحقِّ ابتدائیترین حقوق شهروندی نماییم.  

راهکارتشریک مساعی در ایجاد تشکّل و سازماندهی محلّی علیه رژیم کنونی وهمبستگی ملّی برای سرنگونی آن واحساس مسوولیّت جمعی در حفظ آرامش کشورباحدّاقل هزینه و دست یابی به صندوق رآی برای انتخاباتی آزاد را در مورد قانون اساسی وگزینش دولتمردان لایق و شایسته را به مردم همچنان یادآور شویم. حفظ٬نگهبانی٬ حراست وحمایت از صندوق رآی را هم از سازمانهای بین المللی وسازمان ملل متّحد درخواست نماییم.  

برای ساخت یک پروژه و سناریویی کامل ازمجموعه نظریه پردازان متخصّص و ایراندوست در سراسر دنیا هم مدد بجوییم تا شاید بتوانیم بدون کمک٬همیاری و دخالت بیگانگان در اسرع وقت میهنمان را از ورطه ی تجزیه و نابودی نجات دهیم؛ البتّه میهنمان در طول تاریخ، از این فراز و نشیبها زیاد داشته و در خلال این فرازونشیبها فقط بیش از نیمی از ان آب رفته است! والّا منتظر انقلابی سیاه در داخل میهنمان بمانیم وسپس در انتظار تکّه تکّه شدن آن بنشینیم. دست آخرناسزای نسلهای آینده ی خود را هم تحمّل کرده به جان خریدار باشیم. 


پاینده ایران

بهکام بختیاری
۲۱ فروردین ماه ۲۵۷۱