جستجو

Nov 20, 2014

چرايى و فلسفۀ برگزارى جشن آذرگان

نام نهمین روز در تقویم ایران باستان Athar می باشد!
آذر، روز ايزد نگهبان آتش نزد ايرانيان باستان است که نهمین روز هر ماه خورشیدی و نهمین ماه از سال شمسی است.
ای خرامنده سرو تابان ماه                                   روز آذر می چو آذر خواه
                                                                    « مسعود سعد سلمان »
جشن آتش
نخستين جهان بينی زرتشت سفارش به برگزاری جشنهای ملیّ ايرانيان دربين هوادارانش بود. نظربه اينكه اشوزرتشت، خودايرانی بودوجشنهای متعدّد ملیّ وميهنی مردم خودرا چون نوروز، مهرگان، آذرگان، سده وغيره... كه ازجشنهای افتخارآميز وتاريخی ايرانيان بود و برپايۀ گردش سال خورشيدی وبرابر بافصول چهارگانه ومنطبق باآب وهوای اين سرزمين بنيانگذاری شده بود وهمۀ ايرانيان نسبت به ادامه يافتن آن دلبستگی شديد داشتند وبه ياد نياكان پرافتخارخود به برگزاری اين جشنها می پرداختند-اشوزرتشت آنها راابقا وبرگزاری آنها را، مانند گذشته، به بيروان خودسفارش فرمود.
آتشکده ی آذرفرنبغ فیروز آباد فارس در دوران باشکوه ساسانیان 
انگیزه برگزاری جشن آذرگان:
فرخندگی هم نامی روز و ماه به نام ایزد آذر و بزرگداشت جایگاه آن دراندیشه ایرانیان:؛

جایگاه آذر در فرهنگ ایران:
آذر در اوستا « آتَر/ آتَرش» و در پهلوی « آتُر / آتَخَش » و در فارسی امروز « آذر / آتش »است. آذر، ایزد نگاهبان آتش و فروزه و جوهره ی اهورامزداست، برای همین گاه او را در شمار امشاسپندان یا فرشتگان آورده اند. در فرهنگ ایران، آتش یکی از پدیده های طبیعی ستودنی است؛
تحوّل گردونه مهر و سنبل گرما و تکامل برداشتهای آن در دوران های تاریخی گوناگون
چون گرما، زندگی را در کالبد دیگر پدیده های هستی جاری می سازد و با نور خود که نشانی از آذر اهورایی است جان و دل یاران اهورامزدا را روشنایی می بخشد، پس « سوی پرستش » اهورا مزداست و آتش پرستاران در آتشکده از آن پرستاری می کنند. جشن آذرگان از جشنهای ویژه ی آتش در فرهنگ ایران است که در ستایش آذر اهورایی برگزار می شود.

آتشگاه حوالی اصفهان
ایزد آذر در متن های کهن:
در بسیاری از متون کهن از آذر اهورایی یاد شده و جایگاه او ستوده شده است. برای نمونه در « یسنا، هات  ٦٢ » از آذر اهورایی با صفاتی چون « برازنده ستایش و نیایش » ، « گشایش بخش » و « پناه بخش » یاد شده است و از او شادکامی، زندگی دراز، آسایش همگانی، کامروایی و روشنایی خواستار شده اند. همچنین در « آتش نیایش » در ستایش آذر اهورایی آمده است: « درود بر تو ای آتش! ای برترین آفریده سزاوار ستایش اهورا مزدا ... به تو ای آتش! ای پرتو اهورامزدا ! خشنودی و ستایش آفریدگار و آفریدگانش برساد(=دعای پایان نماز در آیین زرتشتی) ! افروخته باش در این خانه ! پیوسته افروخته باش در این خانه! فروزان باش در این خانه ! تا دیر زمان افزاینده باش در این خانه! به من ارزانی ده ای آتش! ای پرتو اهورامزدا ! آسایش آسان! پناه آسان ! آسایش فراوان! فرزانگی، افزونی، شیوایی زبان و هوشیاری روان و پس از آن خرد بزرگ و نیک و بی زیان و پس از آن دلیری مردانه، استواری، هوشیاری و بیداری، فرزندان برومند و کاردان، کشورداری و انجمن آرا، بالنده، نیک کردار، آزادی بخش و جوانمرد، که خانه مرا و ده مرا و شهر مرا و کشور مرا آباد سازند و انجمن برادری کشورها و همبستگی جهانی را فروغ بخشند... »
آتشکده باکو
آیین های جشن آذرگان:
در « فرهنگ جهانگیری » ، « برهان قاطع » ، « مُرَوّج الذهب مسعودی» و « المدخل فی صناعة احکام النجوم » از « کیا کوشیار ابن لبان شهری جیلی » این جشن را با نام « آذرخش » نوشته اند.
ابوریحان بیرونی در « آثارالباقیه » دربارهٔ جشن آذرگان نوشته است: « روز نهم آذر، عیدی است که به مناسبت توافق دو نام " آذرجشن" می گویند و در این روز به افروختن آتش نیازمند است و این روز جشن آتش است و به نام فرشته ای که به همه آتشها موکل است نامیده شده. زرتشت امر کرده در این روز آتشکدهها را زیارت کنند و در کارهای جهان مشورت نمایند ».

آتشکده بیدگل
نیاکانمان آذرگان را روزی خجسته می دانستند و در خانه ها و بامها آتش افروخته و آن روز را با شادی و شادمانی و خواندن نیایشها و گستردن سفره آیینی با خوراکیهای گوناگون در آتشکده ها که آذین بندی شده بودند، جشن می گرفتند. به هنگام جشن، بر آتش چوبهای خوش سوز و خوش بو می نهادند و آنگاه به مناسبت آغاز سرما، از آتش فروزان در آتشگاه، هر کس اخگری به خانه برده و آن آتش تا پایان زمستان در خانه ها فروزان بود و نمی گذاشتند خاموش شود و آن را نیک فرجام و فرخنده می دانستند. یکی از نیایش هایی که در آذر روز هرماه و از جمله در آذر روز از آذرماه خوانده میشود « آتش نیایش » نام دارد که پنجمین نیایش از پنج نیایش « خُردِه اوستا » است.
رقص دور آتش در دوران معاصر
 مسعود سعد سلمان، شاعر پارسی گوی، در قطعه هایی که برای نام ماههای ایرانی سروده، دربارهٔ « آذر ماه » می گوید:
ای ماه، رسید ماه آذر
برخیز و بده می چو آذر
 آذر بفروز و خانه خوش کن
ز آذر صنما به ماه آذر
او همچنین دربارهٔ « روز آذر » گفته است:
ای خرامنده سرو تابان ماه
روز آذر می چو آذر خواه
شادمان کن مرا به می که جهان
 شادمان شد به فرّ دولت شاه
نگاره ای سنبلیک از آتش آدر دوره صفویان
آیین های جشن آذرگان در ایران امروز:
جشن آذرگان این روزها در شهرهای کرمان، یزد، شیراز، تهران و... از طرف زرتشتیان و با شرکت این گروه از اقلیت های مذهبی در مراکز دینی خودشان برگزار میشود. خواندن بخشهایی از اوستا توسط موبد، بخش همیشگی این آیین به شمار میرود.
گل ویژه جشن آذرگان:
در کتاب پهلوی « بندهش » آنجا که « دربارهٔ چگونگی گیاهان » سخن به میان می آید، از میان گلها « آذریون» گل ویژه آذر معرفی شده و آمده است: « ... این را نیز گوید که هر گلی از آنِ امشاسپندی است؛ و باشد که گوید:... آذریون آذر را ... ». در متون فارسی گل آذریون را با نامهای دیگری همچون « آذرگون »، « گل آتشی » یا « گل آتشین » نیز نامیده اند چنان که امیر معزی، صائب و واعظ قزوینی در اشعار خود آن را گلی با رنگ سرخ آتشین تصویر کرده اند و گفته اند که گرچه سرخ است اما گل سرخ نیست و خوش بو هم نیست. اما در برخی دیگر از منابع آن را گلی زرد دانسته اند. پس چنان که پیداست در زمانهای گوناگون نام « آذرگون » را بر گلهای مشابه نهاده اند. در همین مورد در لغت نامه دهخدا زیر واژه های آذریون و آذرگون آمده است: « گلی باشد زرد که در میان زَغب و پُرزی با ریشه های سیاه دارد و خوش بوی نیست و ایرانیان دیدار آن را نیک دارند و در خانه بپراکنند ( از قاموس ). چنان که در آذرگون گفته شد آذریون معرب آذرگون است و اقوال فرهنگ نویسان مانند شعرا در معنی آن نهایت مختلف و مضطرب است، و آن را خیری و نوعی بابونه و سطردیقون و اقحوان و زبیده و کخله و گاوچشم و همیشه بهار و نوعی از شقایق و گل آفتاب پرست و امثال آن گفته اند.
برگه ای از اوستای آغازین در باره پایه گذاری خانواده و ازدواج!
صاحب تحفه، حكيم سيد محمد مومن تنكابنی گوید: نباتی است میان شجر و گیاه بقدر ذرعی برگش بی زواید و نرم بقدر برگ جرجیر و با اندک زغبیت و گلهای او بزرگ و پهن و مدور و زرد و رخشنده و در وسط او برگهای ریزه ٔسیاه مایل به سرخی و به غایت خوش منظر و همیشه رو به آفتاب دارد و به حرکت او دور می کند... و تشویش اقوال مؤلف اختیارات بر ارباب بصر پوشیده نخواهد بود - انتهی . و از این تعریف روشن میشود که آذریون همان گل است که اکنون آفتاب گردان نامند : و آذریون از حسد رخسار آتش رنگ او رخ بزرآب فروشست و به سان غمگینان از اوراق گلناری چهره زعفرانی بنمود. ( تاج المآثر …)از امثله فوق و نیز از مندرجات فرهنگها و لغتهای طبی چنین مستفاد میشود که آذرگون را قدما به درستی نمی شناخته اند و یا این کلمه در امکنه و ازمنه مختلف معانی مختلف می داده است . از معانیی که برای این کلمه آورده اند همیشه بهار، خجسته، قسمی از شقایق که اطرافش خیلی سرخ و وسطش نقطه سیاه دارد، لاله، شقر، لاله ٔ دختری، آردم، گل آفتاب پرست، گاوچشم، خیری، کحله و زبیده است و گفته اند نوعی از گل است که بعضی به سرخی زند و برخی به زردی ... ».
آتشکده دور ایلامی
و اما لامعی گرگانی ( از شاعران دوران ملکشاه سلجوقی ) نیز در ابیاتی آذرگون را با گلبرگ هایی زرد با میانه سیاه تصویر کرده است:
دو چشم خویش برافکن به چشم آذرگون
در این زمان و بر آماق او گمار آماق

به چشم بر مژهٔ زرد اگر نکو نبوَد
نکو بُوَد سیه اندر میان چشم اَحْداق

آتشکده کلات مند شهرستان دشتی
به این ترتیب اگرچه در برخی از فرهنگهای گیاهشناسی گاه « آذرگون » را به عنوانی صفتی برای گل هایی همچون شقایق، لاله، سیکلامن و همیشه بهار که به سرخی می گرایند، نیز به کار برده اند اما از آنچه در متون کهن فارسی دربارهٔ گل آذرگون یا آذریون برجای مانده چنین می توان نتیجه گرفت که این گلی است گرد و بزرگ با گلبرگهای زرد که گاهی نیز به سرخی می زند و با توجه به شواهد موجود به نظر آذرگون یا آذریون مورد اشاره در متون کهن ایرانی گونه ای از آفتابگردان یا همان « Sunflower » با نام علمی ( Helianthus annuus ) است که در اندازه های گوناگون و با رنگهای زرد یا سرخ یا ترکیبی از زرد و سرخ در طبیعت وجود دارد.

منابع:

رضایی، عبدالعظیم، «اصل و نسب و دین های ایرانیان باستان»، تهران: بنیاد دایره المعارف اسلامی، ۱۳۶۸ .
آذر گشسب، موبد اردشیر؛ «خُرده اوستا»، تهران: چاپ راستی، ۱۳۵۴.
آموزگار، ژاله؛ «تاریخ اساطیری ایران»، تهران: سمت، ۱۳۸۰.
بویس، مری؛ «تاریخ کیش زرتشت»، ترجمه همایون صنعتی زاده، تهران: توس، ۱۳۷۴.
پورداود، ابراهیم؛ «یشتها»، ج ۱، تهران: طهوری، ۱۳۴۷
کریستن سن، آرتور؛ «نمونه های نخستین انسان و نخستین شهریار در تاریخ افسانه های ایرانیان»، ترجمه و تحقیق: ژاله آموزگار و احمد تفضلی، تهران: نشر چشمه، ۱۳۷۷.
ویدن گرن، گئو؛ «دین های ایران»، ترجمه منوچهر فرهنگ، ویراسته آرزو رسولی، تهران: آگاهان ایده

ويرايش و گردآوری: بهكام بختيارى
۲۹ آبانماه ۲۵۷۳ ایرانی (۱۳۹۳ خورشیدی)



پاینده ایران