جستجو

May 8, 2012

جنبش فکری ماهستیم یاحزب ماهستیم! همراه با گفتگوی آقایان همایون و رئیسی

همواره یکی از دوستان این بیت مولانا را بر زبان می رانَد که: 
     هرچه می گویم به قدر فهم توست      مُردم اندر حسرت فهم درست!
اشکمهرگرامی درادامه چنین بیان می دارد که شوربختانه غالب رسانه های گوناگونمان رسالت و وظیفۀ تاریخی خود را در این بُرهه از بحران، بازیرکی ویژه ای پشت گوش انداخته؛ نه تنها توده های مردمی راکه به گونه ای شگفت انگیز در طِیّ قرنهای متمادی تربیت شده اند؛ آنان را از آرمانهای آزادیخواهانۀ میهنشان دور می نمایند، بلکه صاحبان این رسانه ها علاوه برمنفعت شخصی و تآمین مادّی برای برپا نگاهداشتن رسانه وموقعیت خود از رسالت وآرمان بیان شدۀ خودهم به بیراهه می روند وگفتارطرفدرانشان را هم بر روی خطّ تلفن مُهر تایید می زنند. 
برای نمونه در همین کلیپ زیربیننده ای گرامی تقریبآ در دقیقه ی ۴۶ روی خط تلفن آمده و پرسشی رااز ازآقای حشمت رئیسی بیان میدارد مبنی براینکه شرایط حال مجاهدین، جایگاه گروه فدائیان خلق اکثریت و حزب توده، ماهستیم سلطنت طلب ومشروطه  راچگونه ارزیابی می کنیدودیدگاه خود را در موردوحدت تشکیلاتی آنان بیان دارید.
مجری برنامه، سئوال پرسش کننده را تایید نموده وموردنامحدودبودن پرسش رابیان می دارد؛ ولی مجری غافل از اینکه خود سخنگوی جنبشی فکری"ماهستیم" میباشد، مُهرتایید برگروه ویا حزب ماهستیم زده وبجای آنکه پرسش رابرای تلفن کننده اصلاح نماید که "ماهستیم" یک تفکّرمی باشد؛ازآقای رئیسی جواب پرسش رادرخواست می کند!  جالب اینکه آقای رئیسی هم در ابتدا از چنین تفکری ابراز بی اطّلاعی می کند و می گوید: جنبش چی؟.
بااین گونه اجرای برنامه درمحتوی آشکار میگردد که این جنبش وطرفدارانش هم که این نگارنده هم جزوپایه گذاران این تفکر هستم٬ در خلال چهار سالۀ اخیرجویای نام ومطرح شدن بوده وبه عنوان حزب یا گروه درآینده برخی از اینان می خواهند از این نمد برای خود کلاهی بدوزند.





 همینگونه رسانه های دیداری بوده اند که با ایجاد خط کشی وبیان مسئلۀ پرچم ملی و تبلیغات بیش از حدّ آن، پرچم را بی ارزش نموده و از سال 78 جنبش دانشجویی را بی رنگ نموده اند. یادآوری اینکه مسلّم است که افراط وزیاده روی در تبلیع هر موردی می تواند به بی ارزش کردن بالفرض هرگونه نماد ملی هم بیانجامد.
اینگونه حرکتهای ناآگاهانۀ شخصی ودر واقع فاشیستی بیانگر تامین منافع شخصی می تواند  باشد که همچنان به دلیل به روز نشدن با افکار نوین و به فراموشی سپردن رسالت واقعی،  در امر حرکتها وجنبشهای اعتراضی داخل کشور شکاف ایجاد نموده و تفرقه را دربین مردم گسترش داده است. این همه اشتباه و کسب تجربه و آزمایش وخطاازبُعد مادی و معنوی وبه گونه ای روشنگری وافشاگری درخلال سالهای اخیرکافی نیست؟
در کلیپ بالابطور شفاف مجری به مصاحبه شونده تحمیل می کند که پرچم ماراکه ملی هست بپذیر وپرچم خودت را کنار بگذار! کجای این حرکت دیکتاتوری و فاشیستی به آزادی فردای ایران وانسجام گروههای عقیدتی گوناگون کشور می انجامد!
    
اینگونه تحمیلها سرچشمه گرفته ازبی تجربگی مجری از سلسله مراتب وعدم اطلاع کافی ازرعایت قانون اساسی موقّت {مجلس مؤسسان} و نبود سیستم وبه روز شدن افکار وی است. 
اینگونه موارد نیاز به مشاوره با تمام گروهها و احزاب وکسب موافقت آنان را دارد؛ نه اینکه درمورد نمادهای باارزش ملی، آنها را بدین طریق باتوجیهات انتزاعی وخودسرانه و یا با نطرات دسته ای ویا گروهی ارزششان را تنزّل داد!  دست آخر اینکه هر گروهی میتواند به اختیار خود وبا موافقت گروه واحزاب دیگر نمادی را که بیانگر آن گروه هست را باخود در مراسم  بهمراه داشته باشد.
درجایگاه سیاسی، مجری بایستی آنچنان باتجربه و باسواد ومسلط به مسائل جاری باشد که در هنگام چالشهای گوناگون، یقه گیری دیالوگی وگفتگویی را به موقع، عمل نمایدو در رفتارش کاملاً دموکرات و شفاف باشد.
حال که خوشبختانه چنین بستری دربین ایرانیان بدلیل جایگاه بحرانی و تاریخی کشور فراهم گردیده که قطبهای مخالف هم میتوانندامر گفتگو و دیالوگ را به پیش ببرند و یکدیگر را پذیرا هستند؛ پس جه بهتر که فراخوان داده شود و از همۀ گروهها، احزاب و دسته جات دعوت به عمل آید که بهمراه مانیفست خود درامور معتقد به آن و در عرصه های گوناگون برای آزادی وآبادانی مملکت در مکانی بیطرف گرد هم آیندو در تعیین یک سخنگوی باتجربه و یک گروه هماهنگ کنندۀ منسجم،  کشور را از این ورطۀ نابودی به پشتیبانی توده های مردم رهایی بخشیم. 
اگرهم پذیرش این فراخوان برای برخی از گروهها و احزاب دشواراست، مشخّص میگردد که شاید اینان قصد جاه طلبی و قدرت گرفتن مستبدّانۀ خود همانند نظام اسلامی دیکتاتور، اشغالگر وآشوبگر را در سر می پرورانند که شاید قصد موش در کاسه دواندن را دارند. می شود با دلایلی قاطع اینان را هم به امر فوق راضی نمود. در نتیجه بنا به تصمیم جمعی، بندهایی از قوانین مجلس مؤسسان و قانون اساسی موّقت، برای آنان هم را نباید از نظر دور داشت که جای احتمال شرکت آنان هم در آینده محفوظ باشد. خلاصه اینکه تا تنور گرم است، نان را بچسبانیم!
 درپایان لازم به ذکر است که نظریات، نقدهاوارزیابیهای گفته شده مجموعه ای از گفتار برخی از جوانان مبارز ایران ویادوستانم می باشد. حال خوانندگان گرامی، خود دراین موارد داوری فرمایند. 
گردآوری و ویرایش: بهکام بختیاری
نونزدهم اردیبهست ماه 2571 
پاینده ایران 
 

   
       

    

No comments:

Post a Comment