جستجو
Feb 8, 2013
در کجای دنیا رفتار «رهبران اپوزیسیون» این گونه است؟
«شما و خوانندگان بدانید و تحقیق کنید که حضور همزمان همسران رفقا بیژن حکمت، بهروز خلیق، حسن زهتاب، مهدی فتاپور و محسن حیدریان در همین ماه فوریه در ایران تحقق پیدا کرده و تعدادی از آنها همین الان در ایران هستند؛ بالاخره آیا فرستادن این پنج نفر به ایران برای پیکنیک بوده یا این آقایان خواستهاند همزمان از دست همسران عزیز راحت بشوند یا در چارچوب "دیپلماسی همسران" به داخل فرستاده شدهاند»؟
به نظر می رسد که از نظر این جماعت، کمک رسانی آمریکا به نظام پاسدار- آخوندی حلال و پسندیده است اما کمک به مردم تحت ستم ایران، گویا دخالت امپریالیستی و تلاشی از جانب جنگ طلبان برای پیاده کردن سناریوی لیبی در کشور ماست. واقعا دردناک است ،اما باز تکرار می نمایم که مشکل ما فقط جمهوری ولایت فقیه نیست .مشکل ما خودفروختگان سیاسی هستند، که مبارزات مردم را به انحراف می کشاند و ادای اپوزیسیون را در می اورند? به اعتقاد من نگاه نداها، سهراب ها، هاله ها،ستارها و عزیزان دیگر که جانشان را فدای ازادی نمودند ، چه پیغامی برای ما داشت؟ ان نگاه ها پیغامشان سکوت نبود، ان نگاه ها پیغامشان ازادی و بر علیه حکومتی ،غیر ایرانی بود و همه این را صدا می زدند که به کدامین گناه کشته شدیم؟پیغامشان این بود که تا کی باید نظاره گر این همه جنایت باشیم?تا کی باید مبارزات خود را در دنیای مجازی ان هم در حد خبر رسانی محدود نماییم?تا چه زمانی باید توهین و حقارت را تحمل کنیم?تا کی باید بی تفاوت باشیم و برای جان انسانها ارزشی قائل نباشیم?تا چه زمانی باید خیانت ها را تحمل نمود و شاهد گندم نماهای جو فروش بود ?تا کی باید شاهد معامله گران ودکانداران سیاسی باشیم?این پیام می تواند برای خیلی از افراد و گروها و سازمانهای سیاسی باشد ،که اسم خود را اپوزیسیون گذاشته اند.به طور کلی می توان به چند دسته بندی در اپوزیسیون نماهای حکومت ولایت فقیه اشاره نمود.گروه اول :افرادی هستند که دل در گروه همین نظام دارند و موجودیت خود را در بقای این حکومت می دانند و ادای اپوزیسیون را به یدک می کشند . گروه دوم:فرصت طلبان و سود جویانی هستند، که قدرت طلبند و از هر حرکت مردمی به دنبال موج سواری برای اهداف شوم خود هستندو اساسا مردم و ازادی خواهی جزئی از برنامه ها و اهداف انها نیست.گروه سوم:چاپلوسانی هستند که به دنبال گدایی یک لقمه نان، از هر راهی برای گذران زندگی خفت بار خود هستند و حزب باد را به یدک می کشند. گروه چهارم:افرادی ورشکسته هستند که تاریخ مصرفشان به پایان رسیده ،اما هر روز سعی می نمایند با حربه ایی حرفی برای ادامه حیات خود پیدا نمایند و اساسا این گروه مخل یک اتحاد فراگیر است.گروه پنجم:مزد بگیرانی هستند که استخدام همین حکومت، برای بر هم زدن اتحادها هستند و دلخوش به این هستند که مدتی را با پول خون مردم ایران، به یک زندگی خفت بار ادامه دهند.گروه پنجم:مزدوران و خائنینی هستند که فقط به دنبال منافع خود هستند و و هر وقت لازم باشد در قبال پول و مقام به استخدام حکومت های ضد مردمی در می ایند.گروه ششم:افرادی هستند که با اپوزیسیون سازی و رسانه سازی موازی در قبال الترناتیوهای مردمی و اپوزیسیون واقعی قد علم می نمایند و اساسا به دنبال اغتشاش و گمراهی مردم هستند.گروه هفتم :افرادی هستند پوپولیست و خودخواه که فقط خودشان را قبول دارند و اساسا پلورال نیستند .این افراد با منیت ، خود محوری و باند بازی و حذف دیگران سد راه هر گونه اتحادی هستند.گروه هشتم افرادی هستند که بدون ارائه یک راهکار و مانفیست در گذشته هستند و اساسا در تاریخ درجا زده اند و بدون اشاره به گذشته اصولا هویتی ندارند.این گروه زمان حال و اینده را رها نموده و دلیلش هم این است که برای خود و همفکرانشان هیچ اینده ایی را در ایران نمی بینند. گروه نهم :افراطیونی هستند که درگیر نوع حکومت اینده هستند واساسا از انتخابات و رای مردم ترس و وحشت دارند.و ازادی و انتخابات ازاد یک ترفند سیاسی برای منافع خودشان است.اما از تن دادن به چنین گفتمانی در اینده سیا سی ایران و حاکمیت ملی وحشت دارند.گروه دهم:افرادی هستند که از گفتن انحلال و براندازی حکومت اسلامی امتناع می کنند و دنباله رو گروه اول هستند و اینگونه توجیه می نمایند، که انحلال یعنی خشونت، در صورتی که این حکومت ها هستند، که به دنبال چنین تفکری می باشند و اساسا مردم خواستار عدم خشونت می باشند.نمونه تونس که با عدم خشونت بن علی، را مجبور به ترک قدرت نمود ونمونه دیگر لیبی و عراق و هم اکنون سوریه است که به خشونت کشیده شد.تنها این حاکمان هستند که باعث نابودی خود و مردم خویش می شوند وفهم دیکتاتورها شبیه هم می باشد،که به اعتقاد من حکومت فعلی ولایت فقیه هم ،راه ء قذافی و صدام و بشار اسد را در اینده دنبال خواهد نمود.منظور این است که حاکمان مشخص می نمایند که چگونه از قدرت کنار می روند و تعیین کننده انها هستند نه مردم اما این گروه مرتب مردم را از چنین مباحثی می ترسانند که این مفهوم یعنی خشونت نه دفاع نمودن از خود و نمی گویند که این حاکمان هیچ حرف حساب و دموکراتی را نمی پذیرند. و اما گروه اخر افرادی هستند که وطن خواه و خواستار یک حکومت سکولار و دموکرات هستند و رفتن کل این حکومت را از اهداف خود می دانند .این افراد باید با یک اسیب شناسی در گفتار فوق در کمیته های مختلف با پروژه سازی به دنبال راه کار و مانفیست برای مردم ایران باشند.این گروه باید به دنبال کسانی باشند که از گروهای بالاعبور نموده و واقعا خواستار نجات مردم ایران باشند.اساسا باید راهکاری ارائه دادکه هم اعتماد مردم را جلب نمود و هم شفافیت کامل وجود داشته باشد ، که این طرح بتواند مولد حرکت مردم از گروه های مختلف باشد و با ارتباط با لایه های جامعه از جمله کارگران ، کارمندان ، نظامیان ، دانشجویان و اقامروز با صدای بلند اعلام می نمایم، هر کس و هر گروهی که اعلام نکند که ما سکولار ودموکرات و انحلال طلب هستیم منافعی دارد و به فکر ازادی مردم ایران نیست.«شما و خوانندگان بدانید و تحقیق کنید که حضور همزمان همسران رفقا بیژن حکمت، بهروز خلیق، حسن زهتاب، مهدی فتاپور و محسن حیدریان در همین ماه فوریه در ایران تحقق پیدا کرده و تعدادی از آنها همین الان در ایران هستند؛ بالاخره آیا فرستادن این پنج نفر به ایران برای پیکنیک بوده یا این آقایان خواستهاند همزمان از دست همسران عزیز راحت بشوند یا در چارچوب "دیپلماسی همسران" به داخل فرستاده شدهاند»؟
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
آفرین ٫موافقم با شما
ReplyDeleteضمنا بعد از مدتها یک مطلب درست و حسابی به چشم خورد٫از این بابت مرسی
من سپاسگزارم از شما و نویسنده ی این مقاله ی آقای محمد زمانی روزنامه نگار و فعال سیاسی
ReplyDelete