جستجو

Jul 1, 2011

تیرگان وفلسفه وچرایی آن

"در گاهشماری باستانی در هر ماه که نام روز با نام ماه یکی باشد آنروز را جشن می گیرند .
ایران باستان و آیین بهی مملو از جشنها و روزهای شادیست و غم و اندوه در این دین حتی برای مردگان که به جهان باقی می روند راهی ندارد و نمادی از اهریمن است .
اهورا مزدا آسمانها و زمین را آفرید ، او انسان را آفرید ، او شادی را برای انسان آفرید" .

جشن فرخنده تيرگان که آغاز آن از روز تير از ماه تير می باشد و به مدت ۹ روز ادامه دارد جشن تيرگان به همراه نوروز و مهرگان و سده از جمله مهمترين جشنهای ايرانيان است که در گذشته برای ايرانيان اهميت وافری داشت و اين جشن را با شکوه و زيبا برگزار می کردند. در مورد فلسفه جشن تيرگان دو روايت جالب است .روايت اول مربوط به قهرمان ملی ايرانيان آرش است که تقريبا همه ما با آن آشنا هستيم :
((ميان ايران و توران سالها جنگ وستيز بود. در نبرد ميان افراسياب و منوچهر شاه ايران سپاه ايران شکست سختی می خورد. اين واقعه در روز اول تير اتفاق می افتد و در گذشته اين روز برای ايرانيان عزای ملی بود و جالب است بدانيد هنوزم ديدار از خانواده های عزادار در اين روز ميان زرتشتيان رايج است.
 سپاه ايران در مازندران به تنگنا می افتد. سر انجام دو سوی نبرد به سازش در آمدند و برای آنکه مرز دو کشور مشخص شود و ستيز از ميان بر خيزد پذيرفتندکه از مازندران تيری به جانب خاور پرتاب کنند. هر جا تير فرو آمد همان جا مرز دو کشور باشد و هيچ يک از دو کشور از آن فراتر نروند. تا در اين گفتگو بودند فرشته زمين اسفنديارمذ پديدار شد و فرمان داد تير و کمان آوردند. آرش در ميان ايرانيان بزرگترين کماندار بود و به نيروی بی مانندش تير را دورتر از همه پرتاب می کرد . فرشته زمين به آرش گفت تا کمان بردارد و تيری به جانب خاور پرتاب کند.آرش دانست که پهنای کشور ايران به نيروی بازو و پرش تير او بسته است و بايد توش و توان خود را در اين راه بگذارد.او خود را آماده کرد برهنه شد و بدن خود را به شاه و سپاهيان نمود و گفت ببينيد من تن درستم و گژی در وجودم نيست؛ ولی می دانم چون تير را از کمان رها کنم همه نيرويم با تير از بدن بيرون خواهد آمد. آن گاه آرش تير و کمان را برداشت و بر بلندای کوه دماوند بر آمد و به نيروی خداداد تير را رها کردو خود بی جان بر زمين افتاد(درود بر روان پاکش).
هرمز خدای بزرگ به فرشته باد فرمان داد تا تير را نگهبان باشد و از آسيب نگه دارد . تير از بامداد تا نيمروز در آسمان می رفت و از کوه و در و دشت می گذشت تا در کنار رود جيحون بر تنه درخت گردويی که بزرگتر از آن در گيتی نبود ؛نشست .آن جا را مرز ايران و توران جای دادند و هر سال به ياد آن جشن  گرفتند .جشن تيرگان در ميان ايرانيان از اين زمان پديدآمد.))
اما روايت دوم که  مربوط به فرشته باران يا تيشتر می باشد  و نبرد هميشگی ميان نيکی و بدی :((تيشتر فرشته باران است که در ده روز اول ماه بصورت جوانی پانزده ساله در می آيد و در ده روز دوم بصورت گاوی نر و در ده روز سوم بصورت اسب.تيشتر به شكل اسب زيباي سفيد زرين گوشي، با ساز و برگ زرين، به درياي کيهاني فرو رفت. در آنجا با ديو  خشکسالی (اپوش) كه به شكل اسب سياهي بود و با گوش و دم سياه خود ظاهري ترسناك داشت، رو به رو شد. اين دو به مدت سه شبانه روز بايکديگر به نبرد بر خواستند و تيشتر در اين نبرد شکست می خورد به نزد خدای بزرگ آمده و از او ياری و مدد می جويد و به خواست و قدرت پروردگار اين بار بر اهريمن خشکسالی پيروز می گردد.و آب ها توانستند بي مانع به مزارع و چراگاه ها جاري شوند.
باد ابرهاي باران زا را كه از درياي کيهاني برمي خاستند به اين سو و آن سو راند، و باران هاي زندگي بخش بر هفت اقليم زمين فرو ريخت و به مناسبت اين پيروزی ايرانيان اين روز را به جشن می پردازند))


توخود حدیث مفّصل بخوان ازاین مجمل: سرنوشت اسب های میدان امام ساری بعد از جمع آوری و جالب اینکه از طرفی بعکس حرکت نامردمی خود صدا و سیمای حکومت اسلامی ایران برای چگونگی حفظ آثار تاریخی به رُم ایتالیا رفته و گزارش تهیه کرده است!



اما در مورد آداب و رسوم اين جشن و دوستانی که می خواهند اين جشن زيبا و نشاط آور را برگزار کنند:
تاريخ شروع جشن ۱۳ تير ماه به تقويم زرتشتی و ۱۰ تير به تقويم خورشيدی است يکی از مراسمهايی که در ميان زرتشتيان رايج است رسم فال و کوزه می باشد.
 در شب جشن معمولا خانواده ها ونزديکان دور هم جمع می شوند و هر يک آرزویی کرده و نام خود را روی کاغذ می نويسند و همگی  آنرا در يک کوزه می ريزند و در آنرا می گذارند و تمام شب را به شب نشينی و خواندن حافظ و شاهنامه می پردازند و روز جشن يکی از دختران جوان خانواده که هنوز ازدواج نکرده بايد در کوزه را بردارد و يکی از کاغذها را بيرون بياورد و به نام هر کسی که بود آرزوهای آن شخص بر آورده خواهد شد و تمام شعرهای خوانده شده به او تعلق می گيرد .
در روز جشن هم  مانند تمام جشن های ديگر با شادی و سرور همراه است و مراسم آبريزان به ياد فرشته تيشتر(باران) و به خاطر گرمای تابستان و آب پاشيدن روی همديگر و خنک شدن از لذّت جالبی بر خوردار می شوند .

در گذشته در آغاز جشن بعد از خوردن شيرينی، بندی به نام تير و باد که از ۷ ريسمان به ۷ رنگ متفاوت بافته شده بود به دست می بستند و ۹ روز بعد در پايان ايام جشن اين بند را باز کرده و به باد می سپردند تا آرزوها و خواسته هايشان را به عنوان پيام رسان به همراه ببرد .جشن تيرگان بر تمامی ايرانيان فرخنده باد و اميدوارم به تمامی دوستان خوش بگذرد هميشه شاد و اهورايی باشيد.

وامّا روایتهای گوناگون سینه به سینه گشتۀ دیگر:
"تشتر ستاره ي رايومند فرهمند را مي ستاييم كه شتابان به سوي فراخكرت بتازد".
در فرهنگ زرتشتی، شادی در حکم یکی از بزرگترین آفریده های داداراورمزد، بخش مهمی از زندگی ما را به خود اختصاص میدهد. جشن تیرگان، شاید شادمانه ترین آیینی باشد که در میان زرتشتیان رواج دارد.
جشن تیرگان یکی از بزرگترین جشن های ایران باستان در ستایش و گرامیداشت تیشتَر يا تِشتَر يا تیر يا شباهنگ (شِعرای یَمانی)، ستاره‌ی باران آور در باورهای مردمی است. تشتر درخشانترین ستاره‌ی آسمان که در نیمه‌ی دوم سال، هم زمان با افزایش بارندگی‌ها، در آسمان سرِ شبی دیده می شود.
درباره‌ی جشن تیرگان دو بازگفت هست:
نخستين بازگفت که در اوستا، تشتر یشت يا تیر یشت گفته می شود، از آن فرشته باران یا تیشتر است و نبرد همیشگی میان نیکی و بدی است.
تیشتر فرشته‌ی باران است که در ده روز نخست ماه به چهره‌ی جوانی پانزده ساله و در ده روز دوم به چهره‌ی گاوی با شاخ‌های زرین و در ده روز سوم به چهره‌ی اسپی سپید و زیبا و زرین گوش در می آید و با ساز و برگ زرین به دریای کیهانی فرو می‌رود. در آنجا با دیو خشکسالی "اپوش" که به ريخت اسپ سیاهی است و با گوش و دم سیاه خود، نمايي ترسناک دارد، روبه‌رو می‌شود. این دو، سه شبانه روز با یکدیگر به نبرد برمی‌خیزند و تیشتر در این نبرد شکست می خورد.

تیشتر به نزد پروردگار آمده و از او یاری می‌جوید و به خواست خداوند بر اهریمن خشکسالی پیروز می‌گردد و آب ها می‌توانند بدون جلوگيري به كشتزارها و چراگاه‌ها جاری شوند. باد ابرهای باران زا را که از دریای گیهانی برمي‌خاستند به این سو و آن سو راند، و باران های زندگی بخش بر هفت کشور زمین فرو ریخت. از اين رو براي این پیروزی ایرانیان این روز را به جشن پرداختند.
بازگفت دوم درباره‌ی آرش کمانگیر ميتخت (اسطوره) و كهرمان (قهرمان) مردمي ایرانیان است. چنين گويند كه میان ایران و توران سال‌ها جنگ و ستیز بود. در نبردی میان افراسیاب توراني و منوچهر پادشاه ایران، سپاه ایران شکست سختی می خورد. این رویداد در روز نخست تیر روی می‌دهد و در گذشته‌ها این روز برای ایرانیان سوگ مردمي بود و چشمگير است بدانید که هنوز هم زرتشتیان در این روز از خانواده‌های سوگوار دیدار مي‌كنند.
سپاه ایران در مازندران به تنگنا می‌افتد و سرانجام دو سوی نبرد به سازش در مي‌آیند. در گفتگويی براي آشتی شاه ايران پيشنهاد می‌كند كه براي نشان گزاری مرز به اندازه ی پرتاب يك تير از سوی تيراندازی از سپاهش سازش شو‌د. آنان می پذیرند که از مازندران تیری به سوي خاور [خراسان] پرتاب کنند، هر جا تیر فرود آمد همان جا مرز دو کشور باشد.
در گفتگو بودند كه سپندرمت [ به پارسي پهلوي سپندرمت و به پارسي اوستايي سپنت آرمئيتي] ایزدبانوی زمین پدیدار می شود و به منوچهر شاه ايران می گوید كه فرمان دهد تیر و کماني بياورند و همچنين پرتاب كننده آن را نام می برد. به فرمان شاه آن مرد كه آرش پهلوان نام داشت را آماده می‌كنند. آرش در میان ایرانیان بزرگترین کماندار بود. پادشاه به آرش می‌گويد که کمان بردارد و تیری به سوی خاور پرتاب کند. آرش مي‌داند که پهنای کشور ایران به نیروی بازو و پرش تیر او بسته است پس باید جان خود را در این راه بگذارد!
آرش كمانگير آماده و برهنه می‌شود و روی به پادشاه، سپاهيان و مردمان می‌كند و می‌گويد: پيكر مرا ببينيد كه از هر زخمی پاك است. مي دانم چون تير را از کمان رها کنم همه‌ي نیرویم با تیر از تنم بیرون خواهد آمد و پيكرم پاره پاره خواهد شد.
آنگاه آرش تیر و کمان را بر‌می‌دارد و بر بلندای کوه دماوند می‌رود و به نیروی خدا داد آن چنان زه را می‌كشد كه تا پايان باز می شود و تیر را رها می‌كند و خود بي‌جان بر زمین می افتد و بدنش پاره پاره می شود و می میرد.

هرمز، خداوند بزرگ، به فرشته‌ی باد "وایو" فرمان می‌دهد تا تیر را نگهبان باشد و از گزند دور نگه دارد. تیر از بامداد تا نیمروز در آسمان می‌رود و از کوه و در و دشت می‌گذرد تا به دورترين جای خراسان در کنار رود آمو (جيحون) بر تنه‌ی درخت گردویی که بزرگتر از آن در گیتی نبود، می‌نشيند.
آنجا را مرز ایران و توران جای دادند و هر سال به یاد آن مردم جشن تيرگان را برپا كردند و به شادی و پايكوبي پرداختند.

آيين های جشن تيرگان:
کودکان زرتشتی جشن تیروتشتر را به نام جشن آبریزان میشناسند، پس از برگزاری آیین آبزورخوانی، کودکان با شادی و سرور جشن آب پاشی را آغاز میکنند.
آب پاشی:
این آيين در کنار آب ها، همراه با آب و آب پاشی و آرزوی بارش باران در سال پیش رو برگزار می‌شود و همچون دیگر جشن‌هایی که با آب در پیوند هستند، به نام آبریزگان یا آب پاشان یا "سر شوران" یاد شده است.
در گذشته تیرگان روز بزرگداشت نویسندگان و گاه به روز "آرش شیوا تیر" هم بود.
آيين مروا (فال) کوزه:
یکی دیگر از آيين این جشن مانند بسیاری از جشن های ديگر ایرانی مروا (فال) کوزه يا "چکُ دولَه" است.
روز پيش از جشن تیرگان، دوشیزه ای را برمي‌گزینند و کوزه ی سفالی، سبز رنگ و دهان گشادی به او می‌دهند که "دوله" نام دارد. او این كوزه را از آب پاک پر می‌کند و یک دستمال سبز ابریشمی را بر روی دهانه‌ی آن می اندازد، سپس دوله را نزد کسانی که آرزویی در دل دارند، مي‌برد. آنان چيز کوچکی مانند انگشتر، گوشواره، ماهچه‌ي سر (سنجاق سر)، سيكو (سکه) یا مانند آن در آب دوله می اندازند. سپس دختر دوله را به زیر درختی همیشه سبز چون سرو یا مورد می‌برد و در آنجا می‌گذارد.
در روز جشن تیرگان و پس از مراسم آبریزان، همه‌ی کسانی که در دوله چيزي انداخته اند و آرزویی داشته اند، گرد هم می آیند و دوشیزه دوله را از زیر درخت به میان همه می آورد. بیشتر در این مروا گیری (فال گيري) بانوان مي‌انبازند (شركت مي‌كنند). سپس سال خوردگان با آوايي بلند به پسا (نوبت) چامه هايي (شعرهایی) می خوانند و دختر در پایان هر چامه، دست خود را در درون دوله می برد و یک چیز را بیرون می‌آورد. بدينسان دارنده آن چيز درمي‌يابد که چامه خوانده شده از آن خواسته و آرزوی او است.
دستبند تیر و باد:
در آغاز جشن پس از خوردن شیرینی، بندی به نام "تیر و باد" که از 7 ریسمان به 7 رنگ گوناگون بافته شده است به دست می بندند و در باد روز از تیرماه [پس از 9 روز] این بند را باز کرده و در جای بلندی مانند پشت بام به باد می سپارند تا آرزوها و خواسته هایشان را همچو پیام رسان به همراه ببرد.
این کار با خواندن چکامۀ وچامۀ زیر انجام می شود:
تیر برو باد بیا
اندوه برو شادی بیا
رنج برو روزی بیا
خوشه‌ي مرواری بیا
به کوشش تارنماهای سپندارمزدو همازور وترتیب وگردآوری
بهکام بختیاری- ماهستیم

No comments:

Post a Comment